https://shohada.org/fa/shahid/content/175473

شناسه خبر: 175473
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۰۷:۲۱

خواب و روياي شهادت

راوی علیرضا جابری: روزی که شهید از جبهه برگشته بود، در خیابان به طرف منزل با یکدیگر در حرکت بودیم. به من گفت: چند شب قبل خوابی دیدم که بسیار عجیب است. مطمئن هستم که شهادتم نزدیک است و ادامه داد: در خواب دیدم عملیات شروع شده است. من و عده ای از نیروها دشمن را تعقیب می کنیم. آنها فرار می کردند. من به سرعت دنبال آنها رفته گویا کانالی بود. آنها را تعقیب می کردم و آنچنان این تعقیب و گریز برایم خوشایند و مسرور کننده بود که نپرس. ناگهان صدای خنده آشنایی را شنیدم. به اطرافم نگاه کردم. کسی را ندیدم. مجددا صدای خنده چند نفر آشنا به گوشم رسید، به بالای سرم نگاه کردم، دیدم عده ای از بچه ها از جمله شهید ارجی و پیرامی از بالای کانال حرکاتم را نظاره می کنند و می خندند. در همین حال دیدم شهید پیرامی دستش را به طرفم دراز کرد که من را بالا بکشد ولی دستش به من نرسید. از شهید ارجی کمک گرفت و با کمک و کوشش خودم من را از کانال که ارتفاع بلندی داشت بالا کشیدند. این خواب چنان بر دلم نشسته که گویا هیچ نیاز به تعبیر ندارد و این رفتن بدون برگشت است و چنان شد که خود برداشت کرده بود.