سخن گفتن از آنان که مبارزه و جهاد در راه خدا را با تمام وجود لمس کرده و در راه نصرت دین از هیچ چیز و هیچ کس واهمهای نداشتند،آسان نیست و شهید محمودی از این قبیله بود.او در چهارم اردیبهشت ۱۳۳۸ هجریشمسی در خانوادهای مذهبی در احمدآباد اردکان دیده به جهان گشود. در۶ سالگی وارد دبستان احمدی احمدآباد شد و تا پایان دوره ابتدایی در همان دبستان در زادگاهش به تحصیل ادامه داد؛ ولی پس از پایان ابتدایی درس را رها کرد و به شغل آزاد روی آورد و خدمت به مسلمین را از این طریق انتخاب کرد و شغل بنّایی و کاشیکاری را برگزید.پس از سنّ بلوغ با دختری از خانواده متدیّن ازدواج کرد و ثمره ازدواجش دو دختر و یک پسر بود.دوران جوانی او مصادف با مبارزات حق طلبانه ملّت ایران علیه حکومت ظالمانه شاهنشاهی بود؛ لذا لذّت پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را چشید و جانفشانی در راه حفظ این دستاورد عظیم قرن را وظیفه خود میدانست.به محض آغاز تجاوز استکبار به میهن اسلامی، علیرغم داشتن چند سر عائله و جوانی، راه جهاد را در پیش گرفت و زن و فرزند و علایق دنیوی مانع حضور او در جبهه نشد.۹ بار به جبهه رفت و مدّت ۴۷ ماه و ۲۶ روز از بهترین ایّام زندگی خود را در جهاد و دفاع از اسلام گذراند. در مسئولیّت های مختلف با کوردلان بعثی جنگید که آخرین مسئولیّتش معاون گروهان بود.او رشادتها نمود و سرانجام در تاریخ ۱۳۶۴/۳/۴ در تک ناجوانمردانه دشمن در کربلای شلمچه مجروح شد. بر اثر جراحات وارده با پرواز روح بلندش به ملکوت اعلی به جمع شهدا پیوست؛ امّا به علّت اوضاع منطقه و شدّت آتش دشمن، جسم مطهرش سالها در کربلای شلمچه زیر آفتاب ماند و افتخار شهید مفقود را کسب نمود.سرانجام در تاریخ ۱۳۷۴/۸/۲ پس از ۷ سال و ۵ ماه پیکر پاکش به وطن بازگشت و پس از تشییع با شکوه بر دست و دوش مردم قدرشناس اردکان و احمدآباد در گلزار شهدای احمدآباد در کنار دیگر همرزمانش به خاک سپرده شد.
تصاویر
زندگینامه
وصیت نامه
دلنوشته ها
بمنظور درج دلنوشته می بایست ابتدا در سایت ثبت نام بفرمایید.