شهید سید ابراهیم آل نبی

کد ایثارگری:
6600424
نام پدر:
سیدمهدی
محل تولد:
ایران ، استان خراسان شمالی ، شهرستان بجنورد ،
تاریخ تولد:
۱۳۳۸/۰۴/۰۱
شغل:
پاسدار
تحصیلات:
دیپلم
تاریخ شهادت:
۱۳۶۶/۰۹/۱۸
محل شهادت:
نصر8
زندگینامه

 

سال 1338 ه ش درخانواده متدینی پا به عرصه وجود نهاد .او را سید ابراهیم نامیدند و اهل خانواده "آقا" لقبش دادند. کودکی که از تولد مهر و علاقه زیادی در قلب پدر و مادر و اهل خانواده داشت . وقتی به سن 7 سالگی رسید به دبستان(ابوذر فعلی) بجنورد رفت. 5 سال ابتدایی را در همان دبستان گذراند سپس به مدرسه راهنمایی امیر کبیر رفت و ادامه تحصیل داد. در این دوران شهید سید علی اصغر آل ابراهیم,برادربزرگ سید ابراهیم ,دبیر او بود. پس از اتمام دوران راهنمائی رشته ریاضی را برگزید .برادر شهید زندگی نورانی سید ابراهیم را اینگونه بیان می کند:
آنچه را اکنون می نویسم یادداشت های خود شهید همراه با یادداشتهای بنده است که یا از ایشان سوال می کردم و یا هنگامی که حملات ایران بر علیه کافران بعثی صورت می گرفت و ایشان در حمله بودند, من یادداشت می کردم .خود ایشان نوشته اند در زمان انقلاب محصل بوده و در سال پیروزی انقلاب دیپلم گرفته و به سربازی رفته ام . بعد از سربازی وهمچنین در ماههای آخر این دوران مدام در جبهه بوده ام .به خوبی در خاطرم است که در تظاهرات شرکت می کرد و هر فعالیتی که دیگر جوانان و همکلاس هایش انجام می دادند ایشان هم شرکت داشت, از جمله در سالهای مبارزات انقلاب وقتی که عوامل پهلوی عده ای چماق به دست وارد بجنورد کردند تا انقلابیون را بکوبند ،سید ابراهیم هم همراه با جوانان دیگر با سلاح سرد در مقابلشان ایستاد و چماق داران را از شهر بیرون راندند. دراین دوران مدارس تعطیل بود درخرداد همان سال (1358ه ش) که انقلاب پیروز شده بود دیپلم ریاضی گرفت و تا شهریور ماه به خدمت مقدس سربازی رفت و بعد از فراگیری آموزش سه ماهه شیراز را انتخاب کرد که همه بسیار متاثر شدیم ولی سید بی اندازه مهربان و به یاد خانواده بود و مرتبا با تلفن تماس می گرفت .
هنگامی که جنگ تحمیلی از سوی ارتش بعث عراق آغاز شد ایشان سرباز بودند و مدتی درگیری و گرفتاری های که بنی صدر به وجود آورده بود مانع شد که ارتش به صورت کامل در این جنگ شر کت کند .پس از عزل این شخص بی لیاقت همه سربازان وافسران و درجه داران همراه با سپاه ونیروهای مردمی واردجنگ با دشمنان شدند.
سید ابراهیم از اولین کسانی بود که داوطلب حضور درجبهه بود. سید ابراهیم بود و به خاطر ممانعت فرمانده اش که نمی گذاشت به جبهه برود ,درگیر شده بود وچند روزی هم به زندان رفته بود ولی سید موفق شده وبه جبهه حق علیه باطل می رود .خود ش می فرماید :"اولین اعزام در زمان سربازی به مدت 8 ماه و به صورت داوطلبانه بود که از تاریخ 15/3/60 الی 15/11/60 به طول انجامید .
بعد از پایان خدمت سربازی مدت یکماه در بجنورد بود تا اینکه به راهنمائی شهید سید علی اصغر به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. وقتی به ایشان گفتیم که به دانشگاه برو, گفت: جبهه به فرموده امام دانشگاه است و اسلام به نیرو و سپاه نیاز دارد"به هر حال بعد از دو هفته که از عضویتش در سپاه می گذشت چون قبلا هم در جبهه بود ,دوباره به صورت داوطلبانه روانه جبهه شدند. هنگامی که سرباز بود در عملیات ثامن الائمه که در تاریخ 5/7/1360 بود ومحاصره آبادان شکسته شد, حضورداشت.
در عملیات طریق القدس در تاریخ 8/9/1360 که هدف سپاه ایران گرفتن مناطق اشغالی و تامین تنگه چزابه وتسلط بر شمال رودخانه نیسان و رسیدن به مرز ایران بود ,شرکت داشت.بعد از این عملیات مدت دو ماه و در جبهه ماند سپس به بجنورد برگشت.
پس از عضویت در سپاه از تاریخ 13/2/61 الی 31/1/62 در جبهه ماند و در این مدت محل ماموریتش تیپ جواد الائمه (ع) بود وسمت معاون فرمانده گردانی که مسئولیت این گردان با شهید محسن ظریف بود را برعهده داشت.
در این مدت در ادامه عملیات الی بیت المقدس که در واقع آزادی شهر های خرمشهر و هویزه بود ونیز در عملیات رمضان ومحرم شرکت داشت .بعد از گذشت مدت طولانی در جبهه مقدس ودانشگاه عظیم اسلام به بجنورد مراجعت نمود و دو ماه و هفده روز در بجنورد گذراند.
از تاریخ 18/3/62 تا 1/12/62 در لشکر 5نصر فرمانده محور تیپ امام موسی(ع) بود. در این مدت نیز در عملیات والفجر 4 به تاریخ 27/7/62 13که هدف قطع ارتباط ضد انقلابیون داخلی با دشمن و انهدام نیرو های دشمن و آزاد سازی ارتفاعات مهم و استراتژیک منطقه شمال غربی مریوان بود,شرکت کرد. چند هفته قبل از عملیات مدت کوتاهی به مرخصی تاسنت مقدس ازدواج را به جا آورد و بلافاصله به جبهه رفت.
از تاریخ 1/12/62 الی 24/9/63 در پایگاه سپاه بجنورد فرمانده طرح و عملیات بود.
از تاریخ 24/9/63 الی 24/2/64 برای عمل جراحی و استراحت مرخصی گرفت و پس از بهبودی تا تاریخ 25/4/64 به عنوان فرمانده طرح و عملیات سپاه بجنوردخدمت کرد .در این دوران خداوند دختری به سید ابراهیم داد نام او را اعظم گذاشتند.
ازتاریخ 25/4/64 الی 16/3/65 به جبهه اعزام گردید ودرقرارگاه سلمان به عنوان معاون واحد طرح وعملیات خدمت کرد. هنگامی که ایران عملیات کربلای 4را شروع کرد ,سید ابراهیم در بجنورد به سر می برد بعد از آن به جبهه رفت ودر عملیات بزرگ کربلای 5 شرکت کرد. اودر این عملیات نیزمجروح شد و بعد از مدتی که در بیمارستان تبریز بود ,به تهران واز تهران به بجنورد منتقل شد ودربیمارستان امام رضا(ع) جراحی شد تاچند ترکشی که در بدنش بود,بیرون آورده شود .هنگامی که در قرار گاه سلمان بود,عملیات والفجر 8 در تاریخ 20/11/64 13انجام گرفت که طبق یادداشت شرکت داشته است. دربهمن ماه 1365خداوند پسری با او اعطا فرمود که نامش را سید مهدی گذاشتند.
ازتاریخ 18/3/65 تا 7/8/65 در پایگاه سپاه بجنورد فرمانده حفاظت اطلاعات بود .از تاریخ 7/8/65 تا 25/11/65 در تیپ امام رضا (ع) بودندو از تاریخ 25/11/65تا15/1/66 مجروح و تحت مداوا بودند وبعد از بهبودی نسبی تا تاریخ 6/7/66 در بجنورد بودند و به عنوان فرمانده آموزش نظامی بسیج پایگاه بجنورد درحال فعالیت بودند.
ازاین تاریخ به بعدبه جبهه رفت ودر عملیات نصر 8 در تیپ ویژه شهدا بودکه دراین عملیات هم مجروح شد .به نوشته خودش چند ترکش کوچک به بدنش اصابت کرده بود و پزشک معالجش ایشان را جراحی نمود و بلافاصله هم مرخص شد و روانه جبهه شد. در جبهه حالش وخیم می شود وبا هواپیما به تهران و از تهران هم بلا درنگ به بجنورد می آید و بعد از چند روز به مشهد اعزام می شود و عمل جراحی می شود و بعد ازظهر روز چهار شنبه 18/9/66 در حالیکه شهید حسن برادرم بر بالینش بود به در جه رفیع شهادت نائل شد .د رتاریخ 23/9/66 در بجنورد تشییع شدند در حالیکه از شهادت برادر بزرگوارم سید علی اصغر هشت ماه بیشتر نگذشته بود. در پایان از خداوند متعال و منان که مرگ و زندگی و هستی و فنا همه موجودات به اراده ی اوست ,می خواهم که شهادت این دو برادر و دیگر شهیدان را به درگاهش بپذیرد و با شهدای صدر اسلام و شهدای عظیم الشان کربلا محشور فرماید .

فعالیتهای مهم شهید:
فعالیتهای مهم عبادی و معنوی شهید:
در انجام فرایض دقیق بودند و امور مستحب را نیز حد الامکان سعی داشتند انجام دهند ولی چون اکثر اوقات کمتر اظهار می نمود که چه کاری انجام داده اند کمتر کسی از حال ایشان با خبر می شد . حتی وقتی از جبهه های حق علیه باطل و عملیات بر می گشتند صحبتی از نحوه عملیات و کارهای انجام شده نداشتند و چیزی را با کسی در میان نمی گذاشتند.

فعالیتهای مهم سیاسی ،اجتماعی و نظامی :
در زمان مبارزات انقلاب پرشکوه اسلامی ایران در اکثر تظاهرات بر علیه رژیم ستم شاهی در شهرستان بجنورد شرکت می کردند ، فعال بودند ودر نماز جمعه و جماعات حضور داشتند .در زمان انقلاب با دوستانشان و دیگران در پخش اعلامیه های حضرت امام و… فعالیت زیادی داشتند.
بارزترین خصوصیات اخلاقی شهید با ارائه نمونه رفتاری:
محرم اسرار دوستان و خانواده بودند. با وجود اینکه اکثرا در جبهه ها مسئولیت با لائی داشتند کمتر کسی از موقعیت و مسئولیت ایشان با خبر بود و اگر کسی از ایشان در مورد کارش سئوال می کرد فقط می گفتند در سپاه پاسداران مشغول انجام وظیفه هستم و خصوصیات دیگر ایشان صبر و تحمل ایشان در برابر مصائب و مشکلات فردی و خانوادگی بود کمتر توجه به مال دنیا داشتند ،حتی در مصیبت شهادت برادر بزرگوارش سید علی اصغر آل نبی کمتر اظهار ناراحتی می کردند بیشتر به امور فرزندان شهید توجه می کردند.
بعد از عملیات والفجر 3 ایشان در مورد قسمتی از فعالیت هایشان صحبت کردند چون قبل از هر موقع از ایشان سئوال می شد یا می گفتند خودتان بیائید تا خبردار شوید یا اینکه به شوخی می گفتند محسن گفته به تو چه!! فقط بعد از عملیات والفجر 3 بود که ایشان نقل می کردند : وقتی تعدادی از نیروها را برای عملیات جلو می بردند کنار جاده یک نفر را که پتو رویش انداخته بود دیدند و به تصور اینکه شهید است جلو میروند که جنازه را ببرند ولی متوجه می شوند که نیروهای عراقی است که از ارتفاعات کلّه قندی فرار کرده است. ومورد دیگر اینکه نقل می کردند این بود که در همان روز تعداد 35 نفر را اسیر کرده اند ولی نیرو های ایشان خیلی بیشتر از این تعریف می کردند.

دلنوشته ها
بمنظور درج دلنوشته می بایست ابتدا در سایت ثبت نام بفرمایید.