شور و غوغای پاییز هزار و سیصد و چهل و یک، آمدن دلاورمردی را بشارت داد؛ و بيست آبان «حسن نجات» را با خویش به ارمغان آورد. حسن، روزهای آغازین زندگی را در «داراب» و در کنار خانوادهای سرشار از مهر و ایمان سپری کرد. با علاقهی وافری که به کسب علم و دانش داشت، موفق شد مقطع ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت طی کند. مقطع متوسطه را نیز تا سال سوم گذراند؛ و پس از آن ترک تحصیل کرد. بعد از چندماه به خدمت مقدس سربازی اعزام شد؛ و دورهی آموزشی را در شهرستان جهرم گذراند. و از آنجا به مناطق عملیاتی و خط مقدم جبهه اعزام شد. چند ماه از خدمتش در اهواز نگذشته بود که به آبادان رفت. تیرماه شصت و پنج، هنگامی که، دلاورانه مشغول نگهبانی بود؛ بر اثر اصابت ترکش خمپاره در سنگر کمین، به درجهی رفیع شهادت نائل گشت. پیکر مقدسش در شهر داراب، با شکوه تمام به خاک سپرده شد تا سندی باشد از استقامت و پایداری مردم ایران در مقابل کفر جهانی.
زندگینامه
دلنوشته ها
بمنظور درج دلنوشته می بایست ابتدا در سایت ثبت نام بفرمایید.