پنجمين گل سر سبد محمد علي كلانتري در 1350/06/25 در اشكذر چشم به هستي گشود. دوران طفوليت وخردسالي را در دامان پدر ومادري زحمت كش و دوستدار خاندان عترت پشت سر گذاشت تا اينكه به سن 6 سالگي رسيد و در دبستان خانقاهي (شهيد رجايي) مشغول به تحصيل شد. بعد از گذراندن دورة ابتدايي به مقطع راهنمايي قدم گذاشت و پس از 2 سال تحصيل با وجود اينكه هنوز به سن 15 سالگي نرسيده بود فرمان امام خميني (ره) را با گوش جان شنید و براي حفظ نظام و مقابله با دشمنان نظام جمهوري اسلامي عضو بسيج شد و زودتر از ديگران در اين امر پيش قدم شد با آموزشهاي مقدماتي و مورد نياز احساس ديگري به او دست داد كه من بايد به ياري رزمندگان اسلام در مناطق دفاع مقدس بشتابم و يك بار كتابها و دفترهايش را جمع و جور كرد و با اصرار این كه من به جبهه مي روم هم وظيفه جهاد را عهده دار مي شوم و هم درس مي خوانم ولي مسئولين اعزام از ثبت نام او جلوگيري كردند تا زماني كه در سال دوم دبيرستان مشغول به تحصيل شد و زمانی که احساس کرد ديگر از لحاظ سني سدي در برابرش نيست به جمع رزمندگان شتافت و مدت 5 ماه در جبهه جنوب در تيپ الغدير انجام وظيفه نمود تا اينكه در عمليات كربلاي 5 در منطقه شلمچه شركت نمود، در اين عمليات آبي خاكي كه رزمندگان بايد آموزش لازم غواصي نيز مي ديدند او از پيشگامان غواص شد.
با شركت در اين عمليات در تاريخ 1365/10/19 به آرزوي خود كه قرب الي الله بود رسيد اودر مدت چند ماهي كه در منطقه بود با راز و نياز شبانه با خدا عهد بست به جز با او به كسي دل نبندد وجز فرمان او فرماني را نپذيرد وگفت حال آنكه توفيق رفيق راهم شد پس از 3 سال انتظار به جمع خداجويان وجان بركفان دفاع مقدس بپيوندم پس اي خداي مهربان مي خواهم به نزد تو بيایم و در راه تو به بالاترين افتخار و مقام كه شهادت در راه تو و براي توست دست يابم. سرانجام دعاهاي شبانة او " اللهم ارزقنا توفيق الشهاده فی سبيلك" اومستجاب شد و پيكر گلگون و تركش خوردة او را با احترام به اشكذر منتقل كردند و بر دستان مردم شهيد پرور تا روضه الشهدا ي اين بخش مشايعت و او راهم نشين خاك نمودند و روح بزرگ وآزادش در عالم بالا مكان گرفت و نظاره گر ما خاكيان شد.
زندگینامه
دلنوشته ها
بمنظور درج دلنوشته می بایست ابتدا در سایت ثبت نام بفرمایید.