شناسه: 339296

وصیت شهید شهباززاده

الحمدلله رب العالمين الحمدلله الذى لا يبلغ مدحه القائلون و لايحصى نعماه العادون و يودى حقه المجتهدون. الذين ليس بضعته حد محدود و لانعت موجود و لاعدد محدود و الصلواه و السلام على رسول الله و على اله ال الله و الصلوه و السلام على عبده الصالح و وله فى الارضين و هم امير المومنين. اما بعد ميخواستم على‌رغم باطنى خود چند كلمه‌اى بعنوان وصيت يا يادبود بنويسم. در اينمورد ميخواهم كوتاهترين جملات و ساده‌ترين كلمات را بكار بندم اگر چه خود از آنها اجنبى هستم و سالها به بطالت گذارى عمر و ملعبه قرار دادن كلمات پرداخته‌ام با اينحال د رهر فردى اين امكان وجود دارد كه پس از عمرى به باطل سپرى كردن بيدار گردد و اى بسا هستند همچو منى كه بهنگام مردن بيدار خواهند شد و عده‌اى هم چون ناصر خسروها. من اين وصيت‌نامه را از جهت جوانان مينويسم و در آن خود اقرار ميكنم كه بعنوان يك فرد از مال دنيا حتى يك شاهى سياه هم ندارم فقط يك عدد دفترچه است (به مبلغ 2000 دوهزار تومان) كه آنهم از طرف پسر عزيز خواهرم از خود خواهرم- رقيه- گرفته و به بانك گذاشته‌ام. لباس مرا هم جهت هديه گناهانم به فقرا ببخشيد. توصيه‌ام به جوانان اين است كه فقط از دين خود و از شناختن مرجع تقليد خود كه اعم مسائل است كوتاهى نكنيد دشمنان خود را به صراحت بشناسيد و سعى كنيد در سروقت او را از پاى درآوريد و باميد خدا هر كس با دشمنان دين مبارزه كند پيروزى مخصوص اوست و به شما توصيه مينمايم كه اين مهم را از ياد نبريد كه اگر بكشيد و كشته شويد پيروزيد. دوستان خود را بخوبى بشناسيد و در مورد آنها نيك رفتار باشيد البته در همه دو مورد فوق كه ياد شد طبق قرآن كريم و نهج‌البلاغه رفتار نمائيد. از اين دو كتاب عزيز هرگز دست برنداريد. وصيتم به دوستانم اين است كه در هيچ موقعيتى از همديگر جدا نباشيد و بدانيد كه شيطانهاى ظاهرى و باطنى هرگز شما را رها نخواهد كرد همچنانكه مرا تا دم مرگ رها نكرد و ليكن تمسك و تمركز به خدا و قدرت او شما را از شر شيطان در امان ميدارد هرگز، هرگز، هرگز جهان روزى را نبيند كه دوستى‌هاى قرآنى شما از بين رفته باشد اگر چه يكى در قطب جنوب و ديگرى در شمال باشيد. از شر شيطان رانده شده فقط يك پناهگاه داريم كه آنهم خداوند است شما را به تداوم در قرائت قرآن كريم بخصوص سوره‌هاى توحيد- حمد- كهف- حديد- و معوذتين دعوت مى‌نمايم. از هجرت من شاد باشيد و سر سلامت كه به خواست خداى لبيك گفته‌ام كه بزرگترين عابدان بهنگام عبادت در حج بيت‌الله‌الحرام به آن وجود لبيك مى‌گويند. وصيتم به پدرم آن است كه در صورتى كه مجلس زنانه ترتيب دهند در صدد مجلس نمايندگان مادر گراميم را با در دست داشتن شناسنامه مادرم جهت تسلى روح من يعنى خواهرانم را بنشانند- رقيه و سكينه- و برايم صغرى خوب بگريد كه خيلى دوستش دارم و ميتوانم بگويم وى را از ته دل بى‌رياى خود نورى به چشمانم مى‌دانم و زهرا و عاليه هم براى رونق مجلس قرآن تلاوت نمايند كه خيلى خودشان و تلاوتشان را دوست ميدارم. در صورت امكان مرا زير پاى قبر مادر گرامى‌ام يا بغل وى دفن نمائيد تا هم مرا ببخشايد و هم كمبود عاطفه‌هاى دنيائى را با بغل كردن من جبران نمايد كه هر لحظه خواب در زير پاى مقدس‌اش از هزاران كعبه و بهشت برايم ارجمند است. از رقيه بخواهيد كه پاهاى مرا بمالد و دستى بر پيشانى‌ام بكشد تا پاس زحمات او را در آخرت هم ارج بنهم. به جهت دورى از شر شيطان رجيم پدرم برايم سه تا معوذتين بخواند و از خداوند تبارك و تعالى آرزوى مغفرت برايم نمايد كه اگر فقط پدرم از من راضى باشد فكر مى‌كنم كه ديگران هم به رضايت او رضا خواهند بود من اگر همانطوريكه در نظر گرفته‌ام در راه هدفم بميرم كاركردها و عملكردهاى من از جهت دوستان و آشنايان آشكار خواهد گرديد. از احمد على برادر بزرگوار و محبوبم ميخواهم كه در پرورش فرزندانش بخصوص اكبر كه همچون دسته گلى در غنچه پنهان است سعى نمايد و او را بهتر كه خود بهتر از من ميداند با سرد و گرم و زير و بم زندگى آشنا سازد تا همچون من ناپخته نگردد البته ناپختگى من از تربيت نبود بلكه از خودم بود كه ياراى برداشتن تربيت را نداشتم و هرگز نتوانستم آن پسرى كه شما نقش او را در ذهن خود ساخته بوديد آن باشم از طرف من از صورت تمام بچه‌هايت بوسه و از صورت على عزيزم هم از ناحيه چانه‌اش يك گاز كوچك بردار كه خيلى دوستش دارم. وصيتم اين است كه به قرآن تمسك جوئيد. يكعدد از اين وصيت‌نامه را فتوكپى كرده و به فرزاد منادى يا فضائل منادى بدهيد تا آنرا به سليقه خود بصورت قطعه‌هاى ورقه‌اى كوچك نوشته و از آن دفترچه‌اى بسازد و در بين جوانان بخصوص دوستان پخش نمايد و از جواد ستارى هم اينگونه عملكرد را درخواست نمايد- اگر چه تمامى زحمات ما با دوستان است- در صورت عدم امكانات حداقل آنرا نمونه‌بردارى كرده و در تابلو اعلانات بازار نصب نمايد و از برادر گرامى‌ام على اصلانى استدعا دارم در صورت اجازه دادن امام جمعه محبوب شهرمان آنرا در مجلس يادبود بنده حقير در مسجد شهر قرائت نمايند. از دوستان انتظار دارم كه يك مجلس صوت و لحن قرآن كريم به يادبود بنده در مسجد شهر برگزار نمايند. روى سنگ مزارم نام مباركه مادر گرامى‌ام را حكاكى نمائيد. اگر بدنبال مادرم بگريم ميترسم اشك چشمم گواه دهد. السلام عليك ايها النبى و رحمه‌الله و بركاته. السلام علينا و على عبادالله الصالحين و السلام عليكم رحمه‌الله و بركاته اشهدان لااله‌الا اله وحده لاشريك له اشهدان محمدا عبده و رسوله اشهدان اميرالمومنين على ولى‌ا... اوصيكم بتقوى ا... و نظم امركم تنظيم: هفتم تيرماه سال يكهزار و سيصد و هفتاد و چهار فريدون شهباززاده سكراب 7/4/74 بسمه‌تعالى با اندكى تغييرات در موقعيت مالى كه نوشته‌ام و مبلغ 2000 ريال خواهرم را پرداخته‌ام و مبالغى به شرح ذيل 2000 ريال به انوشيروان شيرزاده و 26200 ريال به مسافرخانه ژاله تبريز و 6000 ريال به هوشنگ عليزاده و به دانش‌آموزان از گروهان چهارم حسن آقايى و از گروهان دوم عباد نصيرى به ترتيب 10000 ريال و 5000 ريال مديون مى‌باشم كه امكان دارد اگر عمرى باشد تا تاريخ انقضاء وصيت‌نامه اگر خدا بخواهد پرداخت نمايم. انشاءالله در غير اينصورت زحمت آنرا به پدر بزرگوارم واگذار مى‌نمايم. اعتبار تا تاريخ هفتاد و شش و نه و سى اين وصيت‌نامه تا تاريخ 30/9/76 اگر تاريخ ديگرى باشد معتبر ميباشد

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه