خاطراتی از شهید شجاع باقی پور
مادر شهید : ایشان بسیار شجاع، باصداقت، امانتدار ، و اهل کمک کردن بودو در نگهداری خواهر و برادر کوچک خود به من کمک می کرد .
ناصر- برادر شهید به نقل از دوست و همرزم شهید آقای اسلامی : در روز عملیات تک دشمن در شلمچه 4/3/67 در اثر اصابت گلوله تانک سنگ فرو ریخت و پای من شکست. شهید بزرگوار من را تا پشت خط مقدم به آمبولانس رساند و با من خداحافظی کرد و با تیربار ژ. سه به خط برگشتند و شهید شدند .
منیر- خواهر شهید : هرباری که به جبهه می رفت و بر می گشت دیگر آرام و قرار نداشت برای رفتن به جبهه شتاب می کرد اگر اطرافیان به او می گفتند شما باید درس بخوانید اصلاً قانع نمی شد و می گفت یک بار به جبهه بروید و حال و هوای آن جا را ببینید هرگز چنین حرفی نمی زنید .
ثبت دیدگاه