تقيد به انجام کامل ماموريت

راوی حمید ربانی نوغانی: شهید حسن صنایع که شب عملیات کربلا ی 5 در خدمت ایشان بودیم ، با فعالیتی که داشت شب را تا موقعی که کار تمام نشد دائمأ این طرف این طرف می رفت و وقتی خمپاره نزدیک او می خورد از این که دراز بکشد طفره می رفت چرا که می ترسید کار عقب بماند . بخاطر همین وقتی خمپاره نزدیکش می خورد به سرعتش اضافه می شد و وقتی می گفتیم با لاخره حفظ جان لازم است ، می گفت : می دانم و به خاطر همین سرعتم را زیاد می کنم و آن شب قرار بود یک کانال ارتباطی برای عبور قایق ها و رساندن تدارکات زده شود که به نحو احسن و زود تر از موقع مقرر کار را تمام کرد و آن شب روحیه عالی داشت .»