خاطرات
از کوثر هم گذشتم
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۳۶
وصیت من همان جمله حاج همت است
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۳۶
- امرتون رو بفرمایید
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۱۹
دغدغه ادامه تحصیل همسر
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۱۹
اعتماد واقعی به خدا
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۱۹
ارتباط و بازی شهید با فرزند
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۱۹
مصطفای من خیلی عاطفی و اهل ابراز بود
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۱۷
وظیفه شما تربیت فرزندان است ( اصلا بهانه گیر نبود)
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۱۷
توجه به همسر
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۰۴
بهانه اولین دیدار: درِ خانه حضرت فاطمه زهرا(س)
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۰۴
یا ایها تکفیریون
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۰۴
توسل به شهید صابری
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۰۴
فقط باید خدا اصلاح کنه
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۰۴
اینا هم موجود زنده اند و همین کارت باعث میشه شهادتت عقب بیافته
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۰۴
خاطره ای از شهید حسن قاسمی دانا از زبان شهید صدرزاده
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۳:۰۴
راهیان نور
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۲:۴۷
فقط یه دونه عکس
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۲:۴۷
گفت اصله اصله...
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۲:۴۸
همه جوره با خدا معامله کرده بود..
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۲:۴۸
از تیپ و قیافه اش معلوم بود بچه تهران است..
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۲:۴۸
علاقه عجیب به روضه داشت.
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۲:۴۸
ازاین به بعد خودت با صدای خوش تحریرت اذان بگو..
۱۴۰۱-۴-۱۸ ۱۲:۴۸
آخرین دیدار
۱۴۰۱-۴-۱۶ ۱۲:۲۲