
https://shohada.org/fa/shahid/content/102553
شناسه خبر: 102553
۱۴۰۰-۱۲-۱۸ ۱۳:۱۵
تولد و کودکي
راوی غلام محمدی : به یاد دارم موقعی که فرزندم اسحاق به دنیا آمد. مادرش گفت: این بچه دو انگشت اضافی دارد. که بعد از چند سالی اسحاق را به مشهد مقدس بردیم تا دو انگشت اضافی او را قطع کنیم. اول به حرم آقا امام رضا (ع) رفتیم و در آنجا موضوع را با یکی از خادمین در جریان گذاشتیم که آن خادم گفت چیزی که خدا داده است شما حق ندارید قطع کنید. و ما هم به حرف آن خادم گوش دادیم و انگشتان او را قطع نکردیم تا اینکه اسحاق به جبهه رفت و در آنجا شهید شد. و ماهنگام شناسایی از طریق دو انگشت اضافی او را شناسایی کردیم و از این که هیچ کار خدا بی حکمت نیست، خدا را شکر و سپاس گزاری کردم.