جهاد و مقاومت

گفت‌وگو با فرزند شهیده سیده صغری حسینی‌فرد از شهدای حادثه تروریستی کرمان؛

این شهیده، کدام توصیه آیت‌الله بهجت را عمل می‌کرد؟

او ارادت زیادی به رهبرمعظم داشت. شهیدان حاج‌قاسم و حججی را بسیار دوست داشت و می‌گفت: «من آرزو دارم سر مزار این دو شهید بروم. همیشه می‌گفتیم باشد مادر، ان‌شاءالله خواهیم رفت...».
۱۴۰۲-۱۲-۱۰ ۱۱:۰۲

روضه‌ای که در عملیات کربلای ۵ خاطره شد

در طول سال‌های دفاع مقدس مداحان اهل بیت (ع) با نوای گرم خود به مجالس و محافل رزمندگان را شور و حال خاصی می‌دادند. آن‌ها در مناسبت‌های مختلف با مرثیه‌خوانی فضای جبهه را آکنده از نام اهل بیت می کردند.
۱۴۰۲-۱۲-۱۰ ۱۱:۰۱
گفت‌وگو با همسر و دختر سردار شهید نورعلی شوشتری؛

مسئولیم؛ پس خواب بر ما حرام است!

بابا در تمام سال‌های خدمتش مشتاقانه به دنبال شهادت بود. وقتی پدرم از بازنشستگی‌اش صحبت می‌کرد غمی در چهره‌اش نمایان می‌شد. دوست داشت این همه دویدن برای یک هدف والا باشد و اینکه آخرش ختم به خیر شود.
۱۴۰۲-۱۲-۱۰ ۱۱:۰۰

چرا عراقی‌ها از حضور فرماندهان ایرانی در خط مقدم تعجب می‌کردند؟

یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعجب یکی از فرماندهان اسیر عراقی از حضور فرماندهان ایرانی در خط مقدم را روایت می‌کند. پژوهشگر تاریخ دفاع مقدس دلیل تعجب آن نیروی بعثی را توضیح می‌دهد.
۱۴۰۲-۱۲-۱۰ ۱۰:۴۳
علی علیدوست قزوینی از اسرای دوران دفاع مقدس؛

سرگرد بعثی اسرا را می‌زد و می‌گفت: اگر الان ایران بودید، رأی می‌دادید!

علی علیدوست قزوینی از اسرای دوران دفاع مقدس می‌گوید: بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۶۰، افسر بعثی به نام «سرگرد اظهر» اسرا را جمع کرد. او به هر کدام یک سیلی می‌زد و روانه آسایشگاه می‌کرد.
۱۴۰۲-۱۲-۱۰ ۱۰:۴۰

شهید دفاع مقدس: به کسی رأی می‌دهم که درد مردم را می‌داند

یکی از شهدای دفاع مقدس وقتی با یکی از نامزدهای نمایندگی مجلس روبرو شد، گفت: به همین رأی می‌دهم چون درد مردم را می‌داند.
۱۴۰۲-۱۲-۱۰ ۱۰:۳۹

به عقب بر نمی‌گردم!

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «به مقر فرماندهی حاج احمد متوسلیان در جبهه رفتیم؛ اما او را در حالی پیدا کردیم که پایش در گچ بود و رنگ به چهره نداشت. وقتی از یکی اطرافیانش پرسیدیم که چرا او را به عقب نمی‌فرستید، پاسخ جالبی داد.»
۱۴۰۲-۱۲-۱۰ ۱۰:۳۷