خانه
خاطرات
کتاب ها
دست نوشته ها
کرامات
وصایا
رفتن به محتوای اصلی
https://shohada.org/fa/shahid/content/110167
شناسه خبر: 110167
1400-12-18 15:13
صبر و تحمل و توصيه به آن
به یاد دارم وقتی که بشیر مجروح شده بود وقتی ایشان را دیدم سر تا پایش باند پیچی بود و فقط چشمهایش معلوم بود ولی فرزندم بشیر به من گفت: فقط ترکش خمپاره به وسط پیشانی ام اصابت کرده است .