https://shohada.org/fa/shahid/content/138967

شناسه خبر: 138967
۱۴۰۰-۱۲-۱۸ ۲۲:۳۲

استقامت و پايداري

یادم می آید محمد تقی در عملیات مسلم بن عقیل در گردان قائم همراه سایر نیروهای این گردان در قسمت معبر انجام وظیفه می کرد. پس از اتمام عملیات نیروها برای تجدید قوا به قرارگاه تاکتیکی برگشتنئد و با توجه به اینکه فرمانده قرارگاه برادر صباغ در آن عملیات به شهادت رسیده بود محمد تقی مسئولیت گروه را به عهده گرفت. در یکی از روزها گروه ایشان جهت خنثی نمودن مینها عازم خط می شوند که در حین عبور از میدان مین یکی از برادرها شهید و محمد تقی نیز از ناحیه پا مجروح می شود که در اثر این مجروحیت خون زیادی از بدن وی خارج می شود. با این حال ایشان در حالی که می خندید گفت: « خوب شد اسیر نشدم.» پس از این حرف ایشان را به پشت جبهه و از آنجا به بیمارستان در باختران منتقل کردند که پس از چند روز من نیز که مجروح شده بودم به همان بیمارستان منتقل شدم که ایشان به محض دیدن من خندید و گفت: « دیدی شما هم مجروح شدی. خدا قبول کند.»