شجاعت و شهامت

راوی محمود قدسی : ما در ادامه عملیات کربلای 5 در شلمچه پیشروی کردیم و آخرین خاکریز دشمن را فتح کردیم تعداد زیادی از نفر برهای دشمن از منطقه گریختند هنوز نیم ساعتی از استقرار ما نمی گذشت که یک نفربر عراقی آمد و چسبید به خاکریز و می خواست نیرو پیاده کند حسن نورالهی گفت من میروم و خبر می گیرم ببینم وضعیت چگونه است و چه می خواهند و ایشان می رود نزدیک وقتی می بیند تعداد آنها زیاد است نارنجک از فانسقه اش باز می کند و داخل نفربر می اندازد این نفربر در حالی که افرادش یکی یکی آتش گرفته اند و از داخل بیرون می پرند قصد فرار می کنند و خدابیامرز حسن آتش بدن آنها را خاموش و آنها را اسیر می کند و می آورد ما که شاهد این قضیه بودیم به او آفرین می گفتیم یکی از اسرا می گفت ما از نیروهای گارد هستیم آمدیم شما را اسیر کنیم و ببریم ولی اکنون اسیر شما هستیم.