وصیت شماره 1 - شهید حمیدرضا ملکی

يا ايها النفس المطمئنة ارجعي الي ربک راضية مرضيه فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي اي نفس آرام يافته به سوي پروردگار خود بر گردد در حاليکه تو از خوشنودي و او نيز از تو خشنود است، پس در جمع بندگان من وارد شو و قدم در بهشت من بگذار. به نام خدايي که جهان را بنا نهاد و آفريد و به لطف خود به راه راستم هدايت فرمود همان خدايي که چون گرسنه شدم مرا غذا داد همان خدايي که چون بيمار شدم مرا شفا داد. همان خدايي که ميمراند و سپس زنده مي‌کند. همان خدايي که چشم اميد دارم که گناهانم را بيامرزد. باسلام به آقا امام زمان(عج) و درود بر امام امت و شما امت امام، خدا را شکر مي‌کنم که اين سعادت را نصيب من گرداند تا بتوانم جانم را که امانتي بود از جانب او در راه خودش فدا کنم. از شما امت شهيد پرور مي‌خواهم جبهه‌ها را خالي نگذاريد و تا فتح کربلا دست از جنگ نکشيد. دنباله رو راه شهيدان باشيد. پدرجان از تو مي‌خواهم مرا حلال کني، رضايت مرا از مردم جلب نمايي. از برادران و خواهرانم تقاضا دارم اگر از من بدي و اذيتي بدانها رسيده است مرا ببخشند زيرا که آنها از من بزرگترند و برگردن من حق دارند. از کليه اقوام و فاميل مي‌خواهم اگر بدي و اذيتي از من ديده‌اند بخوبي خود ببخشند زيرا که آنها بر گردن من حق بزرگي دارند. از کليه همکلاسيها و آشنايان مي‌خواهم که سلاح من را روي زمين نگذاريد و سنگر مدرسه را مستحکم نگهداريد چون درس چيزي است که آينده کشور را مي‌سازد. از امت شهيد پرور مي‌خواهم که امام را تنها نگذاريد و در نمازهايتان امام را دعا کنيد و رزمندگان را دعا کنيد. پدر جان براي من گريه نکنيد و در انظار مردم گريه و ناله ننمايد و مؤمنان است که غم خود را در جگر و دل خود بسوزاند ولي هميشه شادي در رويش باشد پدرم من اين عشق به ا… را به تو مديونم زيرا که تو به رنج و زحمت مرا بزرگ کردي و مرا روانه جبهه نمودي، از برادرانم نيز متشکرم که هميشه تشويقگر من در اينگونه مسائل بودند. در پايان از کليه مردم هميشه در صحنه مي‌خواهم چنانچه از سوي من رنج و اذيتي را متحمل شده‌اند ببخشيد. خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار. والسلام عليکم و رحمةا… و برکاته حميدرضا ملکي 28/9/1365