https://shohada.org/fa/shahid/content/149023
شناسه خبر: 149023
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۰۰:۵۳
خاطرات جنگي
راوی علی هاشمی: در شرکت آباد بیرجند، اردویی را در خدمت احمد کاووسی بودیم. احمد موقع توجیه مسئولین گفت: هر کسی با توجه به مسئولیتی که دارد باید در حوزة کاری خودش به کارگیری شود. برنامه ای تحت عنوان عملیات شبانه در پیش داشتیم. در برنامه از منور استفاده می کردیم. چند عدد منور بوسیله کلت مخصوص آن شلیک شد. آخرین گلولة منور داخل کلت مانده بود. چندین دفعه ماشه را چکاندم ولی گلوله شلیک نشد. فراموش کرده بودیم. گلوله را از کلت خارج کنم. صبح با نیروها داخل چادر نشسته و مشغول خوردن صبحانه بودیم. احمد در حالیکه کلت هنوز در دستش بود، گفت: فقط کافی است منور شلیک کنیم. احمد ماشه را چکاند و گلوله از کلت خارج شد و چادر را سوراخ کرد و خارج شد. احمد به خاطر اینکه سلاح را از قبل نگاه نکرده بود و دستش روی ماشه رفته و گلوله ای شلیک شده بود، بسیار ناراحت بود. قضیه که تمام شد، بیرون چادر به او گفتم که اشتباه از من بوده، شما مقصر نیستی، گمان می کردی کلت خالی است. احمد گفت: من نباید ماشه را می چکاندم. آن لحظه همة برادران از اینکه گلوله ای شلیک شده بود، خوشحال بودند ولی احمد کاووسی از آن جریان ناراحت بود.