
https://shohada.org/fa/shahid/content/149424
شناسه خبر: 149424
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۰۰:۵۷
خواب و روياي ديگران در مورد شهادت شهيد
راوی علی کاظم زاده: همزمان با شهادت پدر عزیزم زینل کاظم زاده من در مدرسه راهنمایی مشغول به تحصیل بودم . مدیر مدرسه ما آقای مجرب روزی به من گفت : علی جان آماده شو تا برویم به سپاه که پدرتان می آید و استقبالش کنیم اما من گفتم آقای مجرب پدرم حتماً به شهادت رسیده است زیرا من خواب دیده ام که : من و پدرم سوار بر اسبمان هستیم و اسب را می تاختیم و در حالیکه از دره ای در حال عبور بودیم اسب به همراه پدرم به ته دره سقوط کردند و مردند اما من به سنگی گیر کردم و نجات یافتم . ناگهان فریاد کشیدم و از خواب بیدار شدم چند روز بعد اسبمان همانطور که خواب دیدم مرد همانجا نوشتم که به پدرم بگویم ولی او هم درست در همان موقع به شهادت رسیده بود .