https://shohada.org/fa/shahid/content/157841
شناسه خبر: 157841
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۰۲:۴۸
دعا و توسل جمعي
راوی َاحمد صمیمی ترک: جبهه ای که در سمت چپ تنگه چزابه بود و غیر قابل سکونت . بیابانی خشک و بدون آب و علف و پر از جانور های گزنده و خزنده ، در هر صورت جبهه ای بود که عراق در آن راه نفوذ داشت . البته در صورتیکه ما در آن منطقه جبهه تشکیل نمی دادیم . محلی بود در ظاهر آرام و عادی و در حالت نظامی بسیار مهم . شبها روی شنها با این موقعیت می نشستیم و درباره کارها و دعاها و احکام برای شبهای دیگر برنامه ریزی می کردیم . یادم می آید که غروب پس از نگهبانی به طرف سنگرها می رفتیم . آثار چند مار و عقرب که به تازگی به سنگرهای ما آمده بودند به چشم می خورد و نمی دانستیم که با این جانوران خطرناک و این شب تاریک چه کار کنیم. متوسل به دعای جانوران از قبیل مار و عقرب در مفاتیح می شدیم که من واقعاً اعتقاد داشتم . چون یا جانور را می دیدیم و از بین می بردیم و یا از ما فرار می کرد که واقعاً خدا را شکر می کنیم . چون اگر این جانوران ما را می گزیدند تا صبح باید صبر می کردیم ، زیرا اگر در شب حرکت می کردیم ، بطور قطعی و صد در صد مسیر را گم می نمودیم . به سلامت مدت دو ماه و نیم در این جبهه بودم .