https://shohada.org/fa/shahid/content/157853

شناسه خبر: 157853
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۰۲:۴۸

عشق به جهاد

راوی َاحمد صمیمی ترک: عملیات آبی و خاکی دیگر تمام شده بود و می رفت که عملیات از خشکی و از مهران آغاز شود . بنابراین پس از در خواست زیاد و موافقت نکردن مسئولین ، بدون اجازه و احد ، البته هماهنگی با ستاد به ایلام رفتم . پس از اینکه در آنجا در گردان رعد ثبت نام کردم به برادر نقره ای که معاون گردان بود ، گفتم : من به خاطر آرپی جی زدن آمده ام نه به خاطر مسئولیتی ! از این به بعد هم تا زمانی که در گردان شما هستم با من مثل یک برادر بسیجی رفتار کنید . پس از آن مرا در گروه ویژه و در دسته یک جا دادند . همین که می خواستیم وارد عمل شویم ، برادر احمدی که آنموقع معاون تیپ بودند ، سخنرانی نموده و عملیات والفجر کردند ! من ناگزیر به اهواز برگشتم و به عنوان فرمانده گردان دریایی در آمدم و پس از مدتی نیز به عنوان مسئول ستاد فرمانده گردان در یگان دریایی بودم که بر اثر برخوردهای مسئول واحد و معاونش دلخور شدم و از یگان دریایی در آمدم . به پدافند هوایی رفتم و به عنوان معاون اول پدافند در آمدم . پس از مدتی که می خواستیم در عملیات کربلای2 ، لیاقت شرکت کردن پیدا کنیم ، بر اثر شهید شدن کاوه و یک سری مسائل دیگر عمل نکردیم و بعداز 75 روز مأموریت به یک مرخصی 5 روزه آمدم و پس از برگشت به مقر چون دیدم خبری نیست به مرخصی 20 روزه آمدم .