https://shohada.org/fa/shahid/content/157889

شناسه خبر: 157889
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۰۲:۴۹

خاطرات سیاسی

یکبار به همراه دوستش در مشهد مورد تعقیب ساواک قرار گرفته و دستگیر می شود ساواک به آنها می گوید بگویید مرگ بر خمینی تا شما را آزاد کنیم اما آنها این حرف را نمی زنند موتور سیکلت همراهشان بوده که به ساواکی ها می گویند دستهایم را باز کنید تا موتورم را در جای امنی پارک کنم ساواکی ها به او اجازه می دهند تا موتورش را قفل کند در همین حین با اشاره به دوستش آقای جلایری می فهماند که وقتی سوار موتور شدم شما هم سریع پشت سرم سوار شو بالاخره با چنین تدبیری توانسته بودند از دست نیروهای ساواک فرار کنند و به بیرجند بروند.