https://shohada.org/fa/shahid/content/165219

شناسه خبر: 165219
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۰۴:۴۰

شجاعت و شهامت 4

به روایت از لیلی رضوی : یک بار ماشینی پر از مواد مخدر می گیرند و چون احتمال می دهند که دوباره اشرار حمله کنند و ماشین را پس بگیرند. (چون عده شان کم بوده است) به هر کس که پیشنهاد می دهند که این ماشین را به زاهدان ببرد قبول نمی کند. خودشان ماشین را برمی دارند و به طرف زاهدان حرکت می کنند. هر کجا که ماشین را برای بازرسی نگه می دارند می گوید که ماست بار دارم و آنها هم به او اجازه حرکت می دهند. در یک محل ایست و بازرسی ناراحت می شود، می آید پایین می گوید: این چه وضعی است که ما آن طور با اشرار می جنگیم و شما وقتی یک ماشین را به این دلیل که راننده اش می گوید ماست بار دارد نمی گردید. سپس ماشین را می برد و به سپاه زاهدان تحویل می دهد.