https://shohada.org/fa/shahid/content/165225
شناسه خبر: 165225
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۰۴:۴۰
عشق به ائمه اطهار (ع)
به روایت از لیلی رضوی : یکی از خاظراتی که دوستانش تعریف می کردند می گفتند در یکی از حملات که ما منطقه ای را به تصرف در آوردیم یکی از افراد آمد وگفت که عده ای از برادران جلوی خط مانده اند باید به کمک آنها برویم وگرنه بدست عراقیها اسیر می شوند ما عده ای از نیروها را برای کمک به آنها به آنجا بردیم . شهید مهدی وعده ای دیگر از نیروها داوطلب می شوند . یک دفعه متوجه می شوند که آن شخص جزء منافقین است وآمده اینها را گول بزند وتیراندازی به طرف آنها شروع می شود وآن شخص هم فرار می کند دیگر هیچ راهی نداشتند وتیرها یشان نیز تمام شده بود یک در ه ای آنجا می بینند که وسط همان دره می روند وشروع می کنند به خواندن زیارت عاشورا ومتوسل به امام زمان می شوند در همین حال می بینند که آقای از دور می آید با لباس سفید ویک کمر بند سبز موقعی که نزدیکشان می رسد می بینند که یک بی سیم با ایشان است ومی گوید که من برایتان بی سیم آورده ام آن موقع برادرم می گوید شمااز کجا می دانستید که ما بی سیم نداریم ایشان می گوید که شما خودتان گفتید ما بی سیم نداریم من هم شنیدم وبرایتان آوردم البته این قضیه را آقای رضوی هیچ وقت خودشان تعریف نکردند ومن از همرزمانشان شنیدم .