https://shohada.org/fa/shahid/content/165234
شناسه خبر: 165234
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۰۴:۴۰
فکاهی و شوخئ طبعی
به روایت از سیدمهدی رضوی : در یکی از عملیاتها پس از اینکه حمله شروع شد در یک قسمت عملکرد ما طوری شد که سه شبانه روز به ما غذا نرسید و همه بچه ها از گرسنگی ریشه گیاهان را پوست می کندند و می خوردند و جهت آب آشامیدنی هم ، از آب باران که در گودالی که در پایین کوه جمع شده بود استفاده می کردیم. بالاخره پس از چندی با تلاش و تحمل مشقات بسیار به مقر نیروهای عراقی حمله کردیم و آشپزخانه به دست ما افتاد ... همه بچه ها شکمی از عزا در آوردند ... در گوشه ای از آشپزخانه دیگ بزرگی قرار داشت ... با اتفاق چند تا از بچه ها رفتیم ، دیگ را بلند کنیم ، دیدیم خیلی سنگین است . وقتی درب آنرا برداشتیم دیدیم یک افسر عراقی در دیگ پنهان شده است . همه بچه ها زدند زیر خنده که اجب غذای خوشمزه ای اینجا بوده و ما خبر نداشتیم .