https://shohada.org/fa/shahid/content/167564

شناسه خبر: 167564
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۰۵:۱۲

صبر و تحمل

خاطرهای از زبان مادر شهید : روزی اسماعیل مرا صدا زد. وقتی پیش او رفتم دیدم آب جوش بر دست اسماعیل ریخته و دستش با لباسش به هم چسبیده است. با نگرانی از او پرسیدم :درد زیادی که احساس نمیکنی؟ ولی ایشان با خونسردی به من گفت :چیزی نشده است، مهم نیست، ناراحت نباشید. به لطف خدا خوب میشود و با صبر و حوصله زیاد درد سوختگی را تحمل میکرد و راضی به ناراحتی و غصه خوردن من نبود و نیز مرا دلداری میداد، و خوبی او زبانزد اقوام و دوستان بود و سعی میکرد آزارش به هیچکس نرسد.