https://shohada.org/fa/shahid/content/189718

شناسه خبر: 189718
۱۴۰۰-۱۲-۱۹ ۱۰:۱۴

خاطره شماره 5 - شهید رمضان مصطفوی

راوی حسن مصطفوی: شهید رمضان مصطفوی فرزند حسن خواهد شهید: ایشان یک بار به روستا آمدند از ایشان پرسیدم که چرا می خواهید به جبهه بروید چرا دوستان خودتان را رها کرده اید که در جواب گفت: خواهر من در خواب دیده ام که فردی به من گفت که می خواهم تا چند وقت دیگر کارنامه اعمالتان را به شما بدهم، بعد از این خواب را تعبیر کردم، به من گفتند: که شما به جبهه خواهی رفت و شهید خواهی شد، و به همین سبب به جبهه می روم تا کارنامة اعمالم با ریختن خونم در راه اسلام به پایان برسد، و از سنگینی گناهانم بکاهد . پدر شهید: … من جلوتر گفتم که خداوند 5 پسر به من داده است که یک پسر را نذر سادات نموده ام که خداوند خودش از ما این امانت را تحویل گرفت . «… در پشت قبرستان بقیع وی را خواب دیدم، جایی که هفت پلّه دارد، من پله دوم بودم و او پلة چهارم به او گفتم: اینجا چه کار می کنی؟ در جوابم گفت: هر کاری که شما می کنید.