https://shohada.org/fa/shahid/content/243557

شناسه خبر: 243557
1400-12-20 06:08

دست نوشته شماره 1 - شهید حسن سرباز

بسم الله الرحمن الرحیم دنیا فقط عالم طبیعت نیست،دوستی با یک شیخ یا کتاب هم دنیاست. حب الدنیا رأس کل خطیئه. زمانی که به بررسی در افعال و حرکات خویش می‌نگرم، در نگاهم، در حرکتم، در سخنم، در شنیدنم و در فکرم. هرچه که بیشتر دقیق می‌شوم بیش از پیش به دست‌های شیطانی که سراسر وجودم را قبضه نموده است پی می‌برم. دست‌هایی که همان متاع دنیاست،دست‌هایی که به بی‌وفایی دنیای انسانی است. آری، هنگامی که تصمیم می‌گیرم که واقعاً، خالصاً، مخلصاً حرکتی را آغاز کنم، در نهایت می‌بینم که یک گوشة کار، خرابی دارد. زمانی که به درگاه خدا گریه می‌کنم، به دنبال دعاهای دسته جمعی، می‌بینم که انگار به خاطر دیگران گریه کرده‌ام. زمانی که نماز می‌خوانم و خیلی آب و تابش می‌دهم، در نهایت می‌بینم که برای دیگران چنین کرده‌ام و خلاصه هر آنچه که خود دانید از کوچکترین کار گرفته تا بزرگترین کار؛ چرا که نمک نمک است، چه یک انگشت و چه یک خروار..... آری عمق مطلب خراب است و این خرابی نیست، مگر همان علاقة انسان به دنیا. علاقة انسان به این دار فانی. بی‌وفایی که بر هیچ‌کس وفا نکرده، در زمانی که مسئولیتی را قبول می‌کنم هرچه که بر خویش فشار می‌آورم که شیطان در این کار دخالت نکند، باز می‌بینم که در عمق وجودم انگار که دوست دارم که بدانند که من فرماندة فلان‌جا هستم. زمانی که در خفا به راز و نیاز می‌پردازم در عمق دلم می‌خواهم که دیگران بدانند که من در خفا چه می‌کنم و زمانی که در خفا مثلاً نماز می‌گزارم، دوست دارم که اثرش در پیشانی نمایان شود تا دیگران بدانند و این‌ها همه و همه نیست مگر دوستی دنیا. که انسان را چهار خصلت است: حب ریاست، حب شهوت، حب حرص و حب زندگی. که این هر چهار را ابراهیم خلیل در نقش چهار مرغ: طاووس، خروس، اردک و کلاغ در هم کوبید و از بین برد و به خلقتی دوباره که همانا خلقت بر مسیر صحیح است قرار داد و انسان را خلاص از هوای نفس و دوستی دنیا نیست و کارهایش بر مسیر واقعی قرار نخواهد گرفت تا زمانی که این چهار خصوصیت را در وجود خویش نکشد و این چهار پرندة سرکش و طاغی را بال نچیند، بر اریکه سعادت نخواهد نشست. زمانی که ریاست مرا به غرور می‌کشد، همانا طاووس درون است که به پرواز درآمده است و باید که با تیر تقوی آن را بزنم وبال بچینم و در قفس زندانی کنم و در صورت نیاز به او مجال پرواز دهم. زمانی که شهوت سراسر وجودم را می‌گیرد و هرچه و هر که را دارم و می‌بینم و می‌شنوم و می‌گویم، نشأت گرفته از قوة شهوانی درمی‌یابم، باید بدانم که خروس وجودم به جولان درآمده است و فطرت پاکم را خدشه‌دار می‌کند. باید چنان کنم که با طاووس کردم. زمانی که حرص مال دنیا سراسر وجودم را سیطره می‌کند و از بذل و بخشش حتی یک تومان به دیگران اِبا می‌ورزم، حتی اگر ببینم که کودکان یتیمی در پهلوی من دارند می‌میرند، باید بدانم که اردک درونم دهان باز کرده و هرچه حریصانه‌تر به بلعیدن اغذیة دیگران پرداخته است، باید چنان کنم که با آن دو طاووس و خروس کردم. و خلاصه در زمانی که می‌بینم که آخرت را باور ندارم، مرگ را باور ندارم و با خیال راحت شب می‌خوابم که صبح حتماً بیدار شوم و حساب خویش را تا چند سال آینده جهت اِجرا گذاشته‌ام و هیچ واهمه‌ای ندارم باید بدانم که کلاغ درونم به زندگی تشنه است. باید چنان کنم که با آن سه نمودم. آری اگر این چهار مرغ که نشانة چهار خصلت در اندرون انسانی است کنترل کردی بدان که خوشبختی، در غیر این صورت بدان که بدبختی. و اگر هم ادعایی داری همه پوچ و بیهوده است در آخر از درگاه ایزد توانا که قدرت آن را به ما عنایت کند که بتوانیم این چهار مرغ را به قفس تقوی بیندازیم و خالصانه و صادقانه در مسیر الله گام برداریم و آنطور که باید و شاید بندة واقعی او گردیم. اللهم اجعلنا من المخلصین. خدایا قرارمان ده جزو بندگان مخلص خودت خرداد ماه62 تا کی تو غافل می‌بوی تا کی تو فارغ می‌بوی از اصل خود تاکی جدا از آنچه که باید بوی وز شهوت و وز حرص پاک وز بخل وز غرة بیجاه بر شو بیا تا بشنوی فدخل عباد و حق بوی آخر دو روز زندگی بر ما وفا ناید بدان کاری بکن تا در حری همپای پیغمبر بوی هنگام به خون نشستن لاله رسید نوبت چو به طفل 13 ساله رسید در گلشن با صفای گلگون کفنان هنگام به خون نشستن لاله رسید تکبیر بزد به جانب دشت نوید تا بر صف دشمنان دجاله رسید