
https://shohada.org/fa/shahid/content/338988
شناسه خبر: 338988
۱۴۰۱-۲-۲۱ ۱۲:۲۹
سعادت بزرگ
از بانک برایش زنگ زده بودند که: «آقای شفیعی. اسم شما برای استخدام در آمده. شنبه بیایید براتون نامه بزنیم که برید سرکار.»
من خیلی خوشحال شدم. گفتم: «پسرم برو بانک استخدام شو. کارش راحتتره و خیال منم راحت میشه.»
محمد تصمیمش قطعی بود. حتی دو دل نشد. گفت: «نه مادر. کار خودم خیلی خوبه. من پلیس بودن رو دوست دارم. نیاز نیست شغلم رو تغییر بدم.»
آن موقع نمیدانستم او از شغلش به دنبال سعادت بزرگتری است.