https://shohada.org/fa/shahid/content/339138

شناسه خبر: 339138
۱۴۰۱-۳-۴ ۱۳:۵۰

محبت ناب بابا

سهم ما از حضور بابا در منزل خيلي كم بود، هيچ وقت يكدل سير بابا را نديدم هر موقع اعتراضي مي‌كرديم مي‌گفت مگر خون شما از خون فرزندان شهداء رنگين‌تر است، ضمن اينكه من هر از چند گاهي منزل ميام و شما منو مي‌بينيد اما خانواده‌هاي شهداء چي؟ ... طوري صحبت مي‌كرد كه قانع مي‌شدم. خيلي آرام و متين بود اما وقتي پاي مبارزه با دشمن و احقاق حق مظلوم وسط مي‌آمد كاملاً برافروخته و غضبناك مي شد. افتخار مي‌كردم كه پدرم اينچنين است. بابا خيلي به من محبت مي‌كرد و هميشه به مادر مي‌گفت مديون هستي اگر اين دختر را برنجاني، هر چه كه خواست يا اراده كرد برايش فراهم كن! مادر اعتراض مي‌كرد و مي‌گفت با اين رفتار بچه پر رو و لوس‌ تربيت مي‌شود. 
بابا جواب مي‌داد اولاً من هميشه نيستم تا به او محبت كنم پس بايد شما حضور كم رنگ من را براي اينها پر كني اما اولاً‌ معلوم نيست من تا كي عمرم به دنيا باشد پس مي‌خواهم تا هستم بچه‌ها را راضي ببينم. ثالثاً فاطمه خوي و خصلت مادرم را دارد.الان مي‌فهمم كه مفهوم صحبت‌هاي آن موقع بابا چي بود. و چرا اينقدر با محبت با ما رفتار مي‌كرد. 
چرا كه بابا مي‌دانست قطعاً شهيد خواهد شد. اين را بدانيد كه خلاء حاصل شده از نبود يك باباي خوب ومهربان براي دختري كه همه مي‌گن بابايي مي‌شه خيلي سخته. فداي دل سوخته ات 3 سالة امام حسين (ع).

نقل از فاطمه قهاری سعید، دختر شهيد