
وصیت نامه شهید محمدکاظم نخودی زاده
بسم الله الرحمن الرحیم والذین آمنوا یقاتلون فی سبیلالله والذین کفروا یقاتلون فی سبیلالطاغوت آنان که ایمان آوردند در راه خدا میجنگند و آنان که کافر شدند در مسیر طاغوت مبارزه میکنند. من شهادت را یک وظیفه میدانم. پس از درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب بت شکن زمان خمینی بزرگ و ملت رزمنده و مهربان ایران وصیتنامه را شروع میکنم پس از کوشش فراوانی که برای رفتن به جبهه داشتم و به هر دری میزدم آن در بسته شده بود بالاخره دری از درهای رحمت الهی باز شد و این بنده روسیاه و گناهکار به آن در روی آوردم و مومن شدم در کنار دیگر برادران با ایمان و مومن به انقلاب و امام جایی برای خود باز کنم هرچند خودم را شایسته؟؟؟ولی؟؟؟ که میگویند در ناامیدی بسی امید است - پایان شب سیه سپید است، من امیدوار شدم به اینکه سعادت به من روی آورده است تا به جبهه حق و باطل و جنگ میان کفر و اسلام روانه شوم و بتوانم خونم را فدای این اسلام کنم اسلامی که امامی چون حسین عزیز(ع) دارد و جان برکفانی چون عباس(ع) و علیاکبر(ع) دارد و دلسوختگانی درددارانی چون خمینی بزرگ دارد و من هم سهمی داشته باشم بر شما ای ملت رزمنده که پیامآور خون شهیدان باشید شهیدانی که از بهترین افراد مومن و بهترین کسانی بودند که به این انقلاب عشق ورزیدند پرو بالشان در کنار معشوق سوخت و چنین بر زمین که ای دریای بیکران انسانها بپا خیزید و با یک دست قرآن و با دست دیگر سلاح برگیرید و از حق و رسالت انسانی و شرف خود دفاع کنید و حق خود را از ابرقدرتها و زورگویان تاریخ بستانید. اما پیام من به تو ای پدر عزیزم پدرجان مبادا در شهادتم ناراحت و یا پشیمان شوید این راه راهی بود که با مشورت شما برگزیدم. مرا ببخشید که بیخبر به جبهه رفتم انشاءا... مرا ببخشید و اما تو ای مادر مهربان اگر چه ممکن است برای تو مشکل باشد که دومین فرزند را از دست دادی میدانم خیلی سخت است ولی مبادا قطرهای اشک به خاطر اینکه دو فرزندت را از دست دادهای بریزی و شما ای برادرانم رضا و نادر و عباسعلی شما هم ادامه دهندگان راه شهیدان باشید و اما تو ای خواهرم تو باید قافله سالار شهیدان باشی و همچون زینب(س) که همنام خودت است در مجلس تمام یزیدیان تاریخ حاضر شوی و پیام تمام شهیدان را همچون پتکی بر سر آنها بکوبی انشاءا... و اما شما مسئولین مملکتی شمایی که این پست و مقام را شهدا به شما دادند و پشت میزی نشستهاید که با خون شهداء از جان آنها به شما رسیده و از این دین خوب پاسداری کنید و خواهش دیگری دارم این است که اگر گناهی و بدی در حق شما کرده بودهام مرا ببخشید مخصوصا از مادرم طلب بخشش دارم برای من دعا کنید امیدوارم که رستگار باشید انشاءا... پدر و مادر و برادر عزیزم میدانم موقعی که خبر کشته شدنم به شما میرسد ناراحت میشوید ولی باید افتخار کنید که دومین هدیه کوچکی در راه خدا دادید زیرا یک مسلمان واقعی در راه خدا انفاق میکند. امیدوارم با پسرتان بتوانید دشمنان اسلام و میهن اسلامی را به رهبری امام خمینی سرکوب کنید و شما اگر از من بدی و گناهی دیدید مرا ببخشید و مرا حلال کنید. والسلام . فرزندتان محمدکاظم نخودیزاده 63/12/16 . خداحافظ .