
وصیت نامه شهید سیدعلی مصطفوی
بسم الله الرحمن الرحیم تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شی قدیر الذی خلق الموت و الحیوة لیبلوکم ایکم احسن عملا و هوالعزیز الغفور . (( قرآن کریم سوره ملک آیه 1 و 2 )) با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و رزمندگانی که در جبهههای نبرد حماسه میآفرینند و با سلام به روان پاک شهیدان انقلاب اسلامی و تمامی شهیدان راه حق و فضیلت . امروز دست کثیف استعمار از آستین صدام بدرآمده و میخواهد انقلاب اسلامی ایران که خون هزاران شهید و مفقود آبیاری شدهاست سرکوب کنند من برآن شدم که با حضورخود درجبهههای نبردبرادران رزمندهام را یاری دهم .این قطره خون ناقابلم را در راه اسلام ، میهن و شرافتم هدیه کنم . اینجانب سید علی مصطفوی فرزند سید جلال وصیتنامه خود را درحالی آغاز مینمایم که جبهه به دانشگاهی مبدل گردیدهاست که کنکورش تقوا، درسش ایثار و مدرکش شهادت میباشد . ذهنم آنچنان کشش ندارد که بتوانم گذشتهای از آنچه که درجبهه میگذرد بیان کنم ولیهمین اندازه میگویم که اگر میخواهید خدایی شوید به جبهه بیائید . اگر میخواهید خداوند متعال را به چشم دل ببینید به جبهه بیائید اگر میخواهید حضرت اباعبدالله حسین از شما خشنود بشود به کربلای ایران هجوم آورید من قادر به بازگویی معنویت و محیط روحانی جبهه نیستم و نمیتوانم حتی آنچه را که به چشم میبینم برایتان مطرح کنم شاید صلاح خداوند در این است که نمیخواهد بهرجهت ما مطیع امرولایت قرآن و سنت رسولالله هستیم بگذارید دیگران هر چه میخواهند بگویند ما قرآن داریم و به آن عمل میکنیم ماچه پیروزشویم و چه شکست بخوریم پیش خداوند روسفید خواهیمبود قلبها را به خداوند نزدیک کنید و از او کمک بخواهید . عزیزانم شما را توصیه میکنم به نماز و اینکه نماز را کوچک نشمارید و همچنین دوری از گناهان بخصوص گناهانی که از ناحیه چشم و زبان هست موقعیت زمانی را درک کنید که چنین روزهایی برگشت نخواهد داشت زمانی که در جبهه کسانی میباشند که آنچنان شبها خود را درخاک میاندازند و با خدای خود راز و نیازمیکنند که انسان از دیدن آنها درخود احساس شرم میکند ای کاش زمین دهان بازمیکرد و مرا در کام خود فرو میبرد . پروردگارا میخواهم مرگم را شهادت در راهت قرار دهی و مرگ در رختخواب را برای خود ننگ میدانم خدایا شهادت را نصیب من گردان شاید کفاره گناهانم باشد و بدین وسیله مورد عفو و بخشش توقرارگیرم و بتوانم سعادت دیدار تو را داشته باشم ((آمین یارب العالمین )) سخنی چند با پدر و مادرم . پدرجان من با تمام قوای خود میجنگم تا خود را فدای اسلام کنم اگر خداوند قبولکند و شربت شهادت را نوشیدم از من راضی باش. مادرجان اگر خبر شهادت فرزندت را به تو دادند زینبگونه باش و مانند کوه استوار وهیچگونه ناراحتی بهدل راه نده ونماز شکر بجایآور میدانم در بزرگ کردنم چه رنجهایی را بخاطر من کشیدی و همه اینها به خاطر این بود که روزی بتوانم جبرانکنم هر چند که زحمات شما و پدر عزیزم جبران ناپذیر میباشد انشاالله در آن دنیا از شما شفاعت خواهم کرد . ازبرادرانم و خواهرانم میخواهم که در کارهای خود کوشا و درکمک به مستمندان ازهیچ کوششی دریغ نکنید پاداش شما همین که برادری را تقدیم انقلاب و اسلام کردید و انتظار دارم که چون مقاوم و استوار بوده و تحمل هردردی را آسان جلوه دهید و از پدر ومادر و همچنین شماها میخواهم که درمرگ من گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید به حسین(ع) و یاران او گریه کنید که مظلومانه به شهادت رسیدند . برادرانم از شما میخواهم که پدر و مادر را دلداری دهید و نگذارید غم دوری من او را ناراحت کند . صحبتی با دوستان و اقوام از شما میخواهم که مرا ببخشید از این که کاری کردم که خلاف رأی شما بوده و از شما طلب حلالیت میکنم. دوستان عزیز از اینکه سالها در کنار شما با برادر شهیدمان ساداتی درخدمت به جمهوری اسلامی ازهیچ کوششی دریغ نداشتیم اگر خدای ناکرده با شما بد رفتاری کردم ببخشید ومرا حلال کنید و هر چه شما کردید ایمانتان را قویتر کنید انشاالله همچنین از برادران پایگاه میخواهم مرا حلال کنند . درپایان چند نکته وصیت شخصی دارم که امیدوارم انجام بپذیرد موتورم را به جبهه هدیه کنید . حدود 2سال نماز و روزه قضا دارم که امیدوارم برایم بجا آورید . حدود ...5 ریال به باشگاه از زمان برادر ساداتی بدهکار میباشم اگر دوستان وآشنایان از من طلبی دارند بیایند و بگیرند درضمن هیچ طلبی از کسی ندارم اگر چیزی هست میبخشم . به امید پیروزی رزمندگان در جبهه آبی بر آمریکای جنایتکار و در جبهه خاکی بر صدام یزید کافر. پیروز باد اسلام تندرست باد وجود مقدس حضرت امام . خدایا فرج آقا امام زمان(ع) را نزدیک بگردان . بتاریخ 67/115 ... ساعت یک بامداد بوکان. سیدعلی مصطفوی