
وصیت نامه شهید حمیدرضا مسعودی فرد
بسم الله الرحمن الرحیم به نام آن کس که خون را در رگ باریک جریان میدهد و بنام آنکس که این جهان را به نظم درآورده و تمام موجودات عالم را آفریده به نام آنکس که میمراند و زنده میکند و به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود بر امام زمان این منجی بشریت و سلام بر رهبر کبیر این اسطوره مقاومت شهامت و تقوا و پرهیزکاری و با سلام به رزمندگان حماسه آفرین یکی از مسائل بسیار مهمی که مطرح است جهاد و شهادت میباشد چنانچه خدا میفرماید ای مومنان چرا دل بسته اید به زمین دنیا و آخرت را رها نموده اید و چرا مادیات را میخواهید و معنویات را کنار گذاشته اید آیا میخواهید حیات دنیوی را با حیات اخروی معامله کنید تنها راهی که به آخرت ختم میشود یکی است به نام شهادت آری شهید زنده و جاوید است لیکن مادرک آن ؟ را نداریم چرا ؟ چون پردها جلو چشم دل ما را گرفته و بصیرتمان را کم نموده است آری کاروان شهیدان درحرکت است و ما مانده ایم هنگایم که تیر قلبم را سوراخ میکند و یا وقتی که ترکش خمپاره مغزم را متلاشی میکند و یا وقتی که گلوله توپ دست و پا را از تنم جدا میکند و یا وقتی که قطعه قطعه گوشت تنم زیر شنی تانک له میشود هرگز شما ناراحت نشوید و گریه و زاری نکنید زیرا من که راهم راه الله بود و جایم سنگر ایمان و تقوا بوده انتخاب کرده بودم و اگر میخواهید گریه کنید برای آن شهید گرهی کنید که با لب تشنه سر از بدنش جدا کردند و سرش را بالای نیزه کردند ای پدرم مراببخش و از من راضی باش که نتوانستم زحمات شبانه روزیت که برایمان کشیده ای تا لقمه نان حلالی پیدا کنی و مرا بزرگ کنی تا بتوانم بحول و قوه خداوند در برابر خائنین به رهبری امام خمینی قد علم کنم و؟ بزنم و تا آخرین قطره خونم بجنگم. ای مادرم این تو بودی که با زحمات و بیخوابیهایت مرا تربیت کردی مرا که مونس دلبند بودی بزرگ کردی تا در جبهه اعزام شوم نتوانستم دین خود را به تو ادا کنم هیچ نبایستی که من شهید شدم زیرا امانتی پیش نزد تو بودم مادرم به مردم بگو ای کاش تیر به گلوی فرزندم میخورد تا مردم بدانند خون پسرم از خون شهیدان رنگینتر نیست و از علی اصغر هم عزیزتر نیست پدر و مادرم دیگر لحظات آخر عمرم را سپری میکنم و قلبم کم کم از تپش میافتد و شهادت مرا در آغوش خود فرا میخواند و مسلسلم را در آغوش میفشارم در حالیکه فشنگهایم تمام شده از شما و دوستانم میخواهم در راه انقلاب تا آخر عمر خدمت کنید ای خواهرم شماهیچ ناراحت نباشید که برادرتان کشته شده بلکه مانند شیر به خود ببالید زیرا اگر شما داغ یک برادر دیده اید زینب داغدار کربلا بوده ای مادرم و ای خواهرم این را بدانید که عروسی من شهادت است و صفیر گلوله عقدمان را می بندد و پوشش از خون تازه و بارش نقل سرب در حجله و درسنگر عروسی شهادت را آغوش میکشم ای برادرهایم : امیدوارم در خط حزب الله باشید و ادامه دهنده خون شهیدان باشید و حال پیامی دارم به شما برادران و خواهرانم امیدوارم که مراببخشید که در این دور زمانه در هر شهر و کوچه میروی حجله شهید گذاشته است پس ای جوان بیا به حرمت شهیدان چشمت را از حرام بپوشان و تو ای خواهرم حجابت را حفظ کن که در دامان شماست که شهداء تربیت میشوند ای مردم هیچوقت به کوچکی گناه منگرید بلکه به عظمت گناه که عصیانش کرده اید توجه کنید ای برادر با کسانی که دشمن این انقلاب هستند مانند پلنگ زخم خورده روبرو شو تا از پا در آوری. ای مردم قدر این ابر مرد را بدانید و از بیانات گهربارش استفاده کنید براستی خداوند رحمت عظیمی به ما نموده و در این برهه از زمان چنین رهبری به ما عنایت کرده قدرش را بدانید که فردا در پیشگاه خداوند شرمسار نباشیم که درآخر چه زیباست که انسان جان خودش را در راه خدای خودش بدهد و به فکر آخرت باشد. به امید پیروزی حق علیه باطل