https://shohada.org/fa/shahid/content/365008

شناسه خبر: 365008
۱۴۰۳-۹-۲۱ ۱۵:۱۰

وصیت نامه شهید علی عسگری شاهی 2

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادرانم
اگر در سوگ برادرتان گریه کردید حق دارید اگر در سوگ شهیدان گریه کردید حق دارید چرا به خاطر اینکه غریبانه یا میدان نبرد افکندم و غریبانه جنگیدم و مظلومانه شهید شدم من راه حسین را ادامه دادم و حسین هم در لحظات آخر عمرش تکیه بر شمشیر خود کرد و ندای هل من ناصر ینصرنی را سر داد غریبانه به میدان آمد و غریبانه جنگید و مظلومانه شهید شد امیدوارم شما هم ندای حسین را سر دهید و پیرو خط خونین انقلاب باشید.
سلام بر تو ای مادر سلام بر تو ای پرورش یافته زینب مادر جان باور کنید شما را خیلی دوست دارم و این شیر تو بود که مرا آنچنان ساخت تا بتوانم ادامه دهنده راه حسین بن علی باشم. مادرم از آن موقعی که مرا شیر می دادی تا آن لحظه ای که لباس مقدس سپاه را به تنم کردی و مرا روانه نبرد ساختی مدام هاتفی در گوش من ندا سر می داد که علی نوروزی به قافله شهیدان می پیوندی و من همیشه در انتظار این لحظه بودم و به آن دست یافتم مادرم بدان که اگر به خاطر غیر خدا بود لحظه ای از شما دور نمی شدم و این فقط به دلیل این بود که دیدم اسلام در خطر است و من اسلام را از هر چیزی بیشتر دوست می دارم. مادرم چه خوب مرا داماد کردی آن لحظه ای که تصمیم به ازدواج گرفتم شما با دست خود لباس دامادیم را که همان لباس سپاه بود به تنم کردی که تبدیل به کفنم شد. مادرم برایم خوب عروسی پیدا کردی این مراسم ازدواج در کنار رود کارون انجام گرفته. مادرم شما مرا به طرف حجله گاه سنگر فرستادی و من هم عاشقانه عروس شهادت را در آغوش گرفتم. پس بنابراین نباید جامه ی سیاه به تن کنی مبادا خانه مان سیاه پوش شود مگر نمی دانی که خانه ای را که سیاه می کنند که فرزندشان مرده باشد لکن طبق آیه و لا تحسب الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون من زنده ام خانه باید با خون سرخ بپوشانی چرا که خانه ات را خون فرا گرفته و فرزندت آغشته به خون می باشد مادرم این وصیت را به تو می کنم که چهار برادرم زیر جنازه ام را بگیرند و کس دیگر نباشد و مرا روانه قبر کنند. والسلام علیکم و رحمت اله و برکاته. به امید فتح کربلا. علی عسکرشاهی ساعت 9 صبح سه شنبه 3/10/1364 مستقر در خانه های خراب شده ی خرمشهر.