
وصیت نامه شهید محمدرضا عسگری باجگانی
بسم الله الرحمن الرحیم بسمرب الشهدا والصدیقین انا لله و انا الیه راجعون. ما از خداییم و به سوی خدا باز میگردیم. درود بر شهیدان راه حق و فضیلت بخصوص امام حسین(ع). حسینی که به ما درس آزادگی و از خودگذشتگی و درس ایثار و چگونه زندگی کردن را به ما یا د داد و در مقابل کفار تا آخرین قطره خون ایستاد. درود بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی این پیر دلسوز جماران که با رهبریت قاطع خود ما جوانان را از ظلمات و گمراهیها به اسلام دعوت کرد و درود بر ملت شهیدپرور و دلاور ایران که به ندای ابوذر زمان خمینی کبیر لبیک گفتند و راه حسین را پیمودند و میپیمایند و در مقابل کفار و شرق و غرب این ابرجنایتکاران ایستادهاند. خدایا تو میدانی این راه و هدفی را که من انتخاب کردهام از روی آگاهی همراه با یقین بوده و هیچ گونه زوری در این راه نبود. امیدوارم ای خدا در این آخری، که زندگی اخروی و آخرتی را بر زندگی دنیوی و پست ترجیح میدهم و خود را برای زندگی اخروی آماده میکنم مرگ و مردن مرا شهادت در راه خودت قرار دهی و از معصیتها و گناهانی که تاکنون انجام دادهام درگذری و در این راه مرا موفق سازی. امیدوارم چنان کنی که این راه به جز برای لقاء و قرب تو چیز دیگری نباشد. در آخر کوچکتر از آنم که پیامی که دارم بدهم ولی به واسطه مسئولیتی که بر دوشم میباشد چند جملهای میگویم. سخنی دارم به شما خانواده گرامیم. امیدوارم مادرجان در این موقعیتهای حساس که کشور اسلامی ایران در حال جنگ با کافران بعثی میباشد و من وظیفه به خود دیدم در این راه شرکت جویم و به یاری رزمندگان بشتابم امیدوارم مرا حلال کنی چرا که عرض پانزده، شانزده سال برایم زحمت کشیدهای و در طی عمرم رنجهای فراوانی دیدهای و من نتوانستم چنان که باید و شاید از این زحماتت قدردانی کنم ولی خوشحال باش که چنین فرزندی داشتی تا در این راه برای رضای خدا بدهی. امیدوارم در شهادتم از خود کوچکترین گریهای نشان ندهی و هر موقع هم که گریهات گرفت به یاد رگهای بریده بریده شده امام حسین در صحرای کربلا گریه کن. و شما ای پدرجان امیدوارم به خاطر زحماتی که برایم کشیدهاید و در طی این زحمات رنجهای فراوانی دیدهاید امیدوارم به خاطر رضای خدا مرا عفو کنید و حلالم کنید. پدرجان امیدوارم برادرانم را چنان تربیت کنید که اگر در آیندهای همچون حال جامعه محتاج به پسران شما شد و آنها را طلبید تا انیکه خط امام حسین(ع) را دنبال کنند شما پسرانی داشته باشید تا در این راه بدهید. و شما ای خواهرانم امیدوارم اگر تاکنون به واسطهای از دست برادر کوچک و حقیر خود محمدرضا ناراحت شدهاید مرا ببخشید و همچون زینب پا در عرصه پیکار داخلی گذاشته و خط و آیین او را زنده کنید و با شرکت خود در نماز جمعهها توانسته باشید رسالت او را در عمل انجام داده و همیشه پیرو ولایت فقیه بوده و در خط ولایت فقیه حرکت کنید. اما در آخر شما ای دوستان و خویشان و آشنایانم امیدوارم اگر در طول مدت زندگیم از این حقیر وکوچک اذیت و آزاری دیدهاید و به واسطهای ناراحتتان کردهام مرا ببخشید و مرا عفو کنید. و شما ای ملت قهرمان و شهیدپرور ایران امیدوارم همچنان که تاکنون دست از حمایت نایب امام زمان خمینی کبیر بر نداشتهاید از این به بعد نیز خط و آیین او را بپیمایید و در خط او حرکت کنید و همیشه برای سلامتی طول عمر او دعا کنید و خط سرخ شهیدان را حسینوار بپیمایید. در آخر پیکرم را در یزد اگر توفیق شهادت پیدا کردم در قبرستان شهدای یزد به خاک بسپارید. والسلام به امید اینکه انشاءالله به زودیهای زود با یاری ا... و به کمک رزمندگان بتوانیم کربلا و قدس را آزاد کنیم و به امید اینکه بتوانیم تمام ملتهای مستضعف را از زیر یوغ استکبار بدر آوریم. در پایان خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا محمدرضا عسکری - مورخ 62/5/8 .