
وصیت نامه شهید حسین دهقان بنادکی
بسمه تعالی
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
چون آخرالزمان فرا رسد شهادت، خوبان امت مرا گلچین میکند (پیامبراکرم(ص) خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض میکنم. پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواهان و خواستارم. همسر عزیزم سلام شاید این آخرین نامهای باشد که برایتان مینویسم. هرچه تو کردی از یاد خدا غافل نباشی و خودت قیم بچهها شوی هر طور که صلاح میدانی و تو ای جلیل بار سنگینی بر دوش داری در نگهداری خواهر و برادرت کوتاهی نکنی چون من همه شما را خیلی دوست داشتم و خیلی میخواستم با بهترین وضع زندگی کنید و در هر حال بعداز خدای یکتا چشمم به شماها است. فعلا دست من از چاره کوتاه است و توکل به سوی خدا و به سوی ایزد حق علیه باطل میروم. امیدوارم که خداوند حافظ و پشتیبان رزمندگان اسلام باشد. البته این نامه را در تاریخ 2/10/68 که تقریبا هر چیزی که داشتهام تحویل دادم مینویسم. مرجان هرچه تو کردی در زندگی غمخوار مادرت باش مبادا لحظهای از فرمان او سرپیچی کنی بعداز من مبادا گریه و زاری کنید که دشمن خوشحال شود هرچه شما کردید اگر جنازهام را آوردهاند من راضی ندارم پشت جنازهام شیون کنید و اگر خدا خواست که جشدم گمنام باشد آن هم به همین نحو در عزایم شادی کنید چون میخواستم بین همه دوستی باشد و سفارش مرا بپذیرید و کوتاهی نکنید و دیگر دست همگی را از دور میبوسم.
به جلیل بگویید هرچه کرد درسهایش و نماز شب و دعای توسل یادش نرود و مبادا نمازش را در خانه بخواند حتما در مسجد به جای آورد و کلیه برادران در اردوگاه منتظر دعاهای شما هستند.
ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد بیا بابا تماشا کن که فرزندت شده داماد به حجله میروم شادان ولی زخمی به تن دارم به جای رخت دامادی لباس خون به تن دارم.
والسلام ـ حسین دهقان بنادکی .