https://shohada.org/fa/shahid/content/368743

شناسه خبر: 368743
۱۴۰۳-۱۰-۳۰ ۱۷:۱۶

وصیت نامه شهید علیرضا حجتی مزرعه آخوند

بسم‌الله الرحمن الرحیم    
 با نام خداوند یاری‌دهنده مستضعفان و پشتیبان رزمندگان و درهم‌کوبنده ستمگران 
 با سلام خدمت مادر عزیزم که چون شیر دربرابر کوه سختیهای زمانه و دوری فرزندت ایستاده‌ای وبه ندای هل من ناصر ینصرنی حسین لبیک گفتی و همچون زینب خودرا ساخته‌ای که این ساختن از هرضربه‌ای بردشمنان انقلاب کاری‌تر است. باز سلام برتوای پدر بزرگوار و گرامیم که همانند ستونی گوشه انقلاب را بردوش کشیده‌ای و بدون هیچ دلسردی راهت را ادامه‌میدهی و این راه اگر لغزش نداشته‌باشد همان راه اصحاب حسین است. سلام دیگرم بر تو ای برادربزرگم و ای برادر کوچکم. شماها که همچون علی‌اکبرها تا آخر تلاشتان رادراه رضایت خدامیکنید و پوزه کافران زمانه را که به هر شکلی در آمده‌اند به خاک میمالید. امیدوارم که درزندگی همانند یک انسان زندگی کنید و مثل یک انسان در راه خدای خود شهید شوید نه مرگ دربستر که اگر این مرگ بی‌هدف باشد از هرننگی بدتراست. سلام آخر برتوای خواهرم ای که با حجاب خود انقلاب اسلامیمان را اصالت بخشیدی و یک‌کانال تبلیغ برای صدور انقلابمان به دنیای غرب و شرق‌زده‌باشی و الگوئی باشی برای دیگر خواهران مسلمانت که در اطراف تو هستند.
     حال میخواهم چند کلمه وصیت کنم که وصیت برهرفرد مسلمان واجب است. من که از لحاظ مادی چیزی در دسترس ندارم ولی میتوانم بگویم ای مادرم اگر فرزندت درپیش تونیست بدان که اورا خوب پرورش کرده‌ای و اوهم راهش را خوب پیداکرده و اگر خدا به او توفیق دهد درهمین راه که میرود و به‌معبود خود میرسد. مادرجان این را بدان که این شیطان است که هی تورا وسوسه می‌کند که درنامه‌ها بنویسید تا من بیایم و راه درستش این است که اورا درراه خدا حلال کنی و همچون زینب که برادرش و هفتاد و دو تن اصحابش را کشتند و او استوار ایستاد و برعلیه دشمنان دین خدا قیام کرد و انقلاب حسین را اصالت بخشید.مادر این را بدان که من هم میتوانم همانند دیگر کسانیکه در شهرها میخورند ومرتکب گناه میشوند باشم ولی اطاعت از فرمان خدا و ترس از خدابود که مرا ششماه در گرمای سوزان جنوب و حال هم در خطرات کردستان نگاه داشته است و اگر آنقدر در گرمای سوزان اهواز بمانم و از تشنگی شهیدبشوم و اگر آنقدر سختیهای کردستان وبی‌امنیتی از هرطرف بکشم ایمانم قویتر میشود و چراغ راهم پرنورتر و گامهایم استوارتر و ضربه‌هایم کاری‌تر میشود . و حال پدرجان کمی هم با شما صحبت میکنم دراین منطقه که ما هستیم نمی‌توانیم به سادگی درشهر قدم بزنیم اصلا درشهررفتن برای ما ممنوع است ولی اگر امر واجبی بود بایدمسلح شویم وبه شهر برویم و مواظب اطراف خودباشیم . هرشب حزبهای منحوس که ازشیطان کوچک تغذیه میشوندبه تمام رزمندگان حمله میکنند ولی بخاطر اینکه خدا پشتیبان رزمندگان است آنها در آن موقع کورمیشوند و همدیگر را میکشند. چراچنین است بخدا فقط بخاطر این است که راه ما همان راه حق است و رهبری این راه حق را امام خمینی برعهده دارند و ماباید از همین راهها انقلاب را بشناسیم وبا کمبودهای آن بسازیم. البته کمبودی که نیست ولی همین کمبود که هست و ناچیزاست با آن بسازیم و کمی هم به عقب برگردیم و فکرکنیم دردوره پیغمبر اسلام در جنگ خندق مردم چه جوری بودند البته ملت ایران هم دست کمی از آنها ندارند البته از لحاظ کمک مادی و جانی و معنوی از آنها بهترهم هستند در آن زمان ده نفر یک خرما دردهان میگذاشتند و ردمیکردند و تا آخرین نفس راهشان راادامه میدادند. حتما میگویی آنزمان بخاطر پیغمبربود ولی خوب حالامگر چنین نیست. این مملکت امام زمان است که اینچنین است. مگر ما محاصره اقتصادی نشده‌ایم مگر تمام کشورها سرجنگ راباما آغازنکرده‌اند پس چرا مملکت ما در این چنین موقعیتی بابهترین وضعی بسرمیبرد و برایمانش تکیه دارد . بخدا فقط بخاطر این است که این مملکت ، مملکت امام زمان است .اینهمه مقدمه‌چینی فقط بخاطر این بود که ای پدر اگر خدای نکرده کمبودی بود چیزی نگویی و صبرکنی که خدا صابرین را دوست دارد و امام را تنها نگذارید در همه کارها بیاد خداباشید کلمه لااله الاا... از زبانتان نیفتد و پشتیبان انقلاب باشید که اگر این کارها را کردی خودت سودش را می‌بری و اگر اطاعت نکردی روزی که فهمیدی دیگر دیراست و هرچه بخدا بگوئید ما را  به زمین برگردان تا کارنیک انجام دهیم سودی ندارد ولی شما که پشتیبان انقلاب و امام هستید و انشاا... اجری که دارید بی‌نهایت است و بهشت جاوید درانتظار شماست و امیدوارم که همین راه را ادامه دهید که راه اصحاب حسین ویاران امام زمان است و بهترین راه برای ضربه‌زدن به دشمنان اسلام و امیدوارم که دیگر فرزندانت را اگر من به معبچدرسیدم به جبهه بفرستید تا راهم را ادامه دهند که بهترین راه برای شادی روح شهدای اسلام است. 
 وصیت دیگرم به شما برادرانم این است که ای برادران تا می‌توانید همچنانکه تابحال بودید یاری دهنده اسلام و انقلاب باشید و به خانواده شهدا احترام بگذارید و درهمه امری که لازم بود آنها را کمک کنید و کاری نکنید که خدای نکرده آنها دلخورشوند و تا میتوانید جای فرزندانشان را پرکنید. اگر من شهیدشدم که میدانم هنوز آن لیاقت را درخود نمی‌بینم که به خیل یاران حق بپیوندم ولی خوب نمی‌شود حساب کرد. خلاصه اگر به دیدار حق رفتم از شما برادرم می‌خواهم شماهم همچون علی‌اکبر درمیدان بیائید و راهم را که همان راه خونبارشهیدان کربلای ایران است ادامه دهید و نگذارید که خونهای بحق ریخته شده در این راه پایمال شود و یک چیز دیگر هم می‌خواستم به شما بگویم که ای برادران من دراین مدت زودگذر و کوتاه بی وفای‌دنیا که با شما بودم شماراخیلی آزار و اذیت کردم و حال پشیمانم و از شما حلال‌بود می‌طلبم. 
امیدوارم که مرا ببخشید و باز از شما میخواهم که همیشه بیاد خداباشید. در کارهایتان خدارا فراموش نکنید هرکار که می‌خواهدباشد درسرکار، درکوچه و محله، دربازار و خیابان، دربین دوستان خیلی مواظب باشید و از یاد خدا غافل نشوید همیشه دعا کنید که خداوند همه ماها را  یک لحظه به خودمان وا نگذارد.
 و باز از شما میخواهم که همیشه به یاد امام و رزمندگان باشید و درنمازهایتان آنها را دعای بسیارکنید که دعای بعد از نماز زود مستجاب میشود. مخصوصا دعای شما که ادامه دهنده راه امام سرجدای کربلا هستید. 
 حال از شما میخواهم که از طرف من از تمام  اقوام و دوستان دور ونزدیک حلال بود بطلبید و بگوئید که علی فقط بخاطر خدا بود که این راه را انتخاب کرده و برفراز و نشیب این راه تکیه داده و شیطان را ازخود رانده است و از شما می‌خواهد که تکانی به خود دهید و ازخواب غفلت بیدارشوید و آنقدر سختگیری نکنید و از آمدن فرزندانتان به جبهه جلوگیری نکنید که فردای زود درمحشر باید جوابگوی خون شهیدان باشید و آمدن این نیروها از روی مکرو حیله نباشد یا برای خودنمایی نباشد و من حال که به جبهه میروم و پای درچکمه میکنم و سینه دشمن را نشانه میروم نه بخاطر کینه بلکه برای احیای دینم و صدور انقلابم است و ازخدای بزرگ میخواهم که مرا یاری کند و ازخدای بزرگ میخواهم که مرایاری کند تادرراه او گام بردارم و تمام وجودم درراه اوباشد دراین راه که میروم وهرضربه‌ای که به تنم وارد می‌آید بیاد خدا تحمل‌میکنم و از او می‌خواهم که قدرت و صبرو طاقت به من عنایت کند و اگر دراینراه بهدفم که رسیدن به لقاا... است رسیدم هیچ گریه نکنید که این گریه شما دشمن را شادمی‌کند.
 اصلا مادرجان و پدرجان و برادران و خواهر چون زینبم من که لیاقت گریه شماهاراندارم شماباید برای بهشتی‌ها و رجائیها و باهنرها و چمرانها و بیش از هفتادو دوتن یارانشان گریه کنید که سودی داشته باشد. من که دراین دنیا جزگناه کاری نکرده‌ام و امیدوارم شما درنمازهایتان مرادعاکنید که خداوند این بنده گناهکاررا ببخشد و حال چند کلمه وصیت شخصی دارم که معروض میدارم .
1 - اول اینکه هربنده مسلمان بعد از ایمان آوردن مرتکب اشتباه میشود که این اشتباهات را اگر توبه کند خداوند اورا میبخشد اولین وصیتم این است که 2 سال نماز و 2 سال روزه قضا برایم بگیرید که خیلی نیازمندش هستم و چهارهزارتومان پول نقدر برای رفع مظالم درراه خدا انفاق کنید و به فقیر و فقرا بدهید. آنها که واقعا نیازمندند. کسی هم طلبم ندارد و طلب کسی هم ندارم و اگرطلب کسی دارم او را حلال میکنم و از همه مردم و آشنایان هم حلال‌بودی میطلبم.
2 - حال کمی بامردم اولا که لیاقت ندارم برای مردم صحبت کنم این مردمی که با کمکهای خود پشت این دشمن جهانخوار را به خاک رساندند و پوزه‌اش رابه سنگ‌زدند که همچون خار برزمین‌باقی خواهد ماند و دیگر دستش از دامان انقلابمان کوتاه شد ولی هنوز کار به آخرنرسیده و این مردم باید همچون گذشته با کمکهای خود و فرستادن فرزندانشان نگذارند که خون شهیدان پایمال شود و امام را یک لحظه تنها نگذارید که این صحنه‌ها همان صحنه‌های کربلاست .شماها که درمعصیتها ومصیبتها میگوئید ای حسین کاش کربلا بودیم و تو را یاری میکردیم حال این کربلا پس لبیک بگوئید و حسین زمان را یاری‌کنید که راه حسین راادامه میدهید.
 در پایان مینویسم که ای مادرم و ای پدرم و ای برادران و خواهرم همه شما را خیلی دوست می‌دارم و اگر عمری باقی بود ای مادر خدمتگزارت خواهم شد. چون واقعا لیاقت داری و من افتخار میکنم که خدمتگزار مادرم باشم.
 همه شمارا میبوسم. والسلام. 
امام را دعاکنید. رزمندگان را دعاکنید. انقلاب رایاری کنید. 62/5/1.