https://shohada.org/fa/shahid/content/371516

شناسه خبر: 371516
۱۴۰۳-۱۱-۲۰ ۱۰:۱۰

خاطراتی از شهید ابراهیم ولی پور

مادر شهید می گوید: با این که کوچک بود با شنیدن نام امام حسین (ع) انگیزه شهادت در او بوجود می آمد، همیشه می گفت: آرزو دارم به جبهه بروم بسیار دلسوز و مهربان بود در کودکی برای آوردن هیزم به پدرش کمک می کرد یک روز که برای جمع کردن هیزم به جنگل رفته بود دستانش بریده شده بود. مقید به رعایت حق الناس بود حق مردم را به آن ها می داد و نمی گذاشت حق کسی پایمال شود نسبت به امانت داری بسیار حساس بود. اوقات فراغت اش را به عبادت خدا و ورزش فوتبال می گذراند.

عباس اسدی- دوست شهید - می گوید: ابراهیم اهل مسجد بود و نمازش را سروقت می خواند و در کارهای خیر به مردم کمک می کرد به ما هم تاکید می کرد که نماز خود را بخوانید تا خداوند از شما راضی باشد.

خواهر شهید- رقیه-  می گوید: ابراهیم برای جمع آوی هیزم به جنگل رفته بود وقتی آمد گفت: خواهر چرا بی خیال هستی گفتم: مگر چه شده است؟ گفت: علی اصغر حجتی شهید شده است. من گفتم: ناهار آماده است بیا زودتر ناهار بخوریم و به مراسم برویم. ابراهیم گفت: اگردشمن باشد غذا از گلویش پایین نمی رود. ما چه طور غذا بخوریم.