شهید سیدحسن موسوی، فرزند سیّدعلی، از سلاله پاک سادات و فرزند حضرت زهرای مرضیّه (س) در تاریخ ۱۳۴۶/۱/۸ در خانوادهای مذهبی و کشاورز در روستای آشتیانه وراعون دیده به جهان گشود.هنوز خانوادهاش در جشن و سرور عید نوروز به سر میبردند که تولّد او باز شادی آفرین گردید و سرور عید را ادامهدار نمود. والدین ولایی نام زیبای “حسن” را که نام سبط اکبر رسول گرامی اسلام (ص) و فرزند بزرگ حضرت زهرا- سلام الله علیها- بود، برای او انتخاب نمودند و کمر همّت به تربیت اسلامیاش بستند.کودکی را در سایه پر مهر پدر و در دامان پر محبّت مادر به سر برد و تربیت یافت.در ۶ سالگی به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان چند پایه زادگاهش آشتیانه گذراند. سپس چون در روستایش مدرسه راهنمایی نبود،در مدرسه راهنمایی شمس شمسآباد ثبت نام نمود و دوره راهنمایی را در آنجا به تحصیل مشغول شد. اوقات فراغت نیز در کار کشاورزی پدر را کمک مینمود. لقمه حلال و شیر پاک و محیط با صفای روستا و تربیت صحیح او را جوانی متدیّن و فداکار و محبوب ساخته بود. مقیّد به انجام واجبات و ترک محرّمات دینش بود. مراقب نماز و روزهاش بود. از همه مهّم تر این که در سال دوّم راهنمایی تحصیل کلاسیک را رها کرده، در مدرسه علمیّه امام صادق (ع) اردکان ثبت نام نمود و پس از پذیرفته شدن، تحصیل علوم دینی را آغاز کرده وزندگی طلبگی را انتخاب نمود و محیطی را که جهت کسب معنویّت و فضیلت به دنبالش بود ، یافت. او عاشق اهل بیت (ع) و نماز اوّل وقت و جمعه و جماعت بود. در جلسات قرآن و دعا و نیایش فعّالانه حضور داشت.در سال ۱۳۶۲ زمانی که جبهههای نبرد حق علیه باطل در جنگ عراق علیه ایران نیاز به رزمنده داشت، به محض فراخوانی امام خمینی (ره) جوانان برای حضور در جبهه ها ، سیدحسن کلاس درس و بحث و دوستان و خانواده را رها نمودو در بسیج ثبتنام کرد و پس از فراگرفتن آموزش نظامی راهی جبهه شد. با سنگرنشینان عشق و ایثار همنشین شد و علاوه بر رزمندگی و دفاع از اسلام، محیطی امن جهت خودسازی و عشق بازی با محبوب لایزال را پیدا کرد و پیوسته در راه رسیدن به پیروزی و زیارت کربلا یا شهادت و لقای یار با دشمنان اسلام مبارزه کرد .طی سالهای ۶۲ لغایت ۶۵ چهار دفعه به جبهه رفت و مدّت ۸ ماه و ۲۱ روز از بهترین روزهای زندگی و عمر کوتاه؛ امّا با برکت خود را در جهاد و دفاع از اسلام و میهن اسلامی ایران گذراند و مسئولیّت آر.پی.جی زنی را به عهده گرفت. عاقبت در تاریخ ۱۳۶۵/۲/۱۱ در منطقه شوشتر بر اثر اصابت ترکش مین به شکمش به شدّت مجروح شد و به آرزوی دیرینه خود یعنی فوز عظیم شهادت نائل گردید و به رضوان پر کشید. پیکر پاکش پس از تشییع جنازه با شکوه بر دستان و دوش مردم قدرشناس اردکان و منطقه عقدا در گلزار شهدای روستای آشتیانه به خاک سپرده شد تا قبرش در قلب کوههای منطقه عقدا، چراغی باشد برای هدایت جوانان آینده و سنگ نشانی باشد برای جویندگان راه آزادی تا ره گم نشود.
تصاویر
زندگینامه
وصیت نامه
دلنوشته ها
بمنظور درج دلنوشته می بایست ابتدا در سایت ثبت نام بفرمایید.