شناسه: 104522

بازديد خانواده از مناطق جنگي

راوی محمد رجبی: به یاد دارم وقتی که علی پس از چند ماه خدمت به مرخصی آمد از آن جا و حال و هوای منطقه برایمان صحبت می کرد و گفت: یک روز خانواده های شهدا را به منطقه ی جنگی آورده بودند تا از آن جا دیدن کنند من و دوستانم به استقبال آنها رفته و از ایشان پذیرایی کردم پدر یک شهید نزد من آمد و صورتم را بوسید و گفت: تو را همانند پسرم دوست دارم و بعد مسواکی از جیبش درآورد و به من هدیه داد و گفت: پسرم همیشه و در همه حال چه در هنگام سختی و رنج و چه در حال خوشحالی به یاد خداوند باش و هرگز او را فراموش نکن. علی به ما گفت تنها چیزی که از پدر شهید برایم یادگار ماند آن سخنان و نصایای بسیار دل انگیزش بود.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه