شناسه: 110163

حرمت والدين

به یاد دارم یک روز فرزندم بشیر را برای تهیه قند فرستادم و ایشان باید برای تهیه قند از سرخ چشمه به سخواست می رفت . بین این دو روستا کال بزرگی است که هر وقت بارندگی می شود وسط آن سیل ایجاد می شود ایشان بخاطر اینکه پسر حرف گوش کنی بود آن روز خودش را به سیل زد واز آنجا عبور کرد تا قند بیاورد.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه