شناسه: 113817

ناظر و شاهد بودن شهيد برامور

راوی فاطمه شاه محمدی: مادر ذبیح یک شب خواب دیده بود که غلامرضا سر تا پا سیاه پوش است و با ساکی در دست آمده است . مادر ذبیح وقتی غلامرضا را با این اوضاع واحوال می بیند می پرسد چرا سیاه پوشیدی ؟غلامرضا گفته بود: ما باید سیاه پوش باشیم . مادر ذبیح صبح که از خواب بیدار میشود می بیند که تلویزیون خبر فوت امام را دارد اعلام می کند .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه