شناسه: 114939

لحظه و نحوه شهادت

هر بار که برادرم به مرخصی می آمد من خیلی خوشحال می شدم و از رفتنش خیلی ناراحت می شدم یک دفعه هنگام رفتن بغض گلویم راگرفت و گفتم : محمود اگر اتفاقی برایت بیفتد ولی ایشان نگذاشت حرفم تمام شود و گفت : خواهر عزیزم هیچ کاری بدون خواست خدا انجام نمی گیرد اگر قسمت من شهادت باشد من بسیار خوشبخت هستم .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه