شناسه: 115068

خواب ورویای دیگران در مورد شهید

به روایت از امیر لعل نیشابوری : به یاد دارم پدر بزرگم یک چرخ برای برادرم مهدی خریده بود ومی گفت: وقتی از جنگ برگردی این دوچرخه را به شما می دهم. من خیلی ازآن دوچرخه خوشم آمده بود.یکروز که تنها در خانه خوابیده بودم، خواب دیدم که مهدی آمد. گفتم: کجا بودی دیر کردی گفت: من برای خداحافظی آمده ام وآن دوچرخه ای را که پدر بزرگ خریده مال تو باشد،خداحافظ .که از خواب بیدار شدم وگریه ام گرفت. یک ساعتی گریستم. پدر ومادر آمدند وگفتند: برای چه گریه می کنی . گفتم:مهدی شهید شده آنها باور نکردند وگفتند: تو به خاطر چرخ گریه می کنی نه مهدی، من هم درمورد خوابی که دیده بودم حرفی نزدم تا اینکه بعد از یک ماه خبر شهادت وجنازه مهدی را آوردند.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه