شناسه: 117116

ایثار و فداکاری

به روایت از محمدباقر قالی باف : فرمانده گردان فرزندم علیرضا می گفت یک روز سنگری که علیرضا و شهید خواجه در آن بودند مورد اصابت گلوله توپ قرار می گیرد. و هر دو مجروح می شوند . هنگامی که امداد گران قصد انتقال علیرضا را به پشت جبهه دارند به آنها می گوید: بروید و اول آقای خواجه را منتقل کنید که حالش از من وخیم تر است . ولی وقتی به نزد آقای خواجه می روند او نیز می گوید بروید و آقای قالیباف را ببرید.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه