شناسه: 127363

خواب و رویای دیگران درمورد شهید 1

به روایت از کبری رضوی : یک روزی در مزرعه مشغول کشاورزی بودم که از برادرم حسین یادم آمد و گریه کردم و در همان حال خوابم برد . خواب دیدم یک نفر بر اسب آمد و نقابی برصورت دارد و به من می گوید : حرکت کن . گفتم از من چه می خواهید گفت : حرکت کن سرم را بلند کردم دیدم یک نفر به دنبال خود دارد . فهمیدم آنکه سوار بر اسب است حضرت ابوالفضل است . سؤال کردم آنکه دنبال شماست کیست ؟ گفت : این حسین شماست .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه