شناسه: 127370

شجاعت و شهامت

به روایت از حسن چوپانی : زمانی که من کامیون داشتم برادرم حسین هم شاگردم بود و با هم بودیم . یک روز که با هم سوار ماشین بودیم و مار می کردیم یک دفعه یک مار از زیر صندلی کامیون بیرون آمد و دوباره در زیر صندلی مخفی شد. خواستم کامیون را نگه دارم که ما را در بیاوریم ولی ایشان با شهامتی که داشت خیلی راحت مار را گرفت و از ماشین بیرون انداخت.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه