شناسه: 133639

خواب و رویای دیگران در مورد شهید 4

یک شب خواب دیدم که محمد باقر در کنار اتاق دراز کشیده و دو تا خانم بالای سرش نشسته اند ودو تا خانم پایین پایش و ملحفه سفیدی را رویش انداخته اند من گفتم : محمد باقر می خواستم تو را داماد کنم . که در همین حین از خواب بیدار شدم .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه