تولد و کودکی 1
فرزندم در سن چهارده سالگی سرخک گرفت و مریض شد یکی از بزرگان روستا گفت : شیر الاغ را بجوشانید و به او بدهید شاید خوب شود ما سه نوبت شیر را آوردیم به درب حیاط که می رسیدیم ظرف شیر از دستمان می افتاد و به زمین می ریخت . پدرش گفت : نام او محمد است و این شیر مکروه است برای همین قسمت نیست که شیر به او داده شود نذر کردم برای امام حسین (ع) تا فرزندم شفا یابد . فرزندم خوابید وقتی بیدار شد دیدیم که تمام بدنش خوب شده است .
ثبت دیدگاه