شناسه: 133908

اولین اعزام

روزیکه می خواست به جبهه برود از ما رضایت خواست و ما به او گفتیم که دو نفر از برادرهایت در جنگ هستند و هر وقتی که آنان آمدند شما بروید او گفت: آنان به وظیفه ی خود عمل کرده اند و من هم می خواهم به وظیفه ی خودم عمل کنم پس بگذارید من بروم وشفیع شما ها شوم .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه