خبرشهادت
موقعی که فرزندم به جبهه رفت زمستان بود و من یک جفت جوراب محلی برایش بافتم و او همراه خود به جبهه برد. بعد از چهارسال که مقداری از پیکرش را آوردند نتوانستند شناسائی کنند. من گفتم فرزندم یک نشانی دارد اگر پیدا شد همان است. گفتند: نشانی چیست؟ گفتم: یک جفت جوراب پشمی " محلی " برای او بافته ام، اگر آنها در پایش باشد همان است. در جعبه را باز کردیم. دیدیم که جورابها نو و تازه هستند. فهمیدم که فرزندم است.
ثبت دیدگاه