پيش بيني شهادت
یکی از دوستان وهمرزمان ایشان تعریف می کنند که : در شب عملیاتی کربلای 4 یک بچه خودش را به گروهان ما معرفی کرد و گفت : من تخریب چی هستم و من را از گروهان دیگری به اینجا اعزام کرده اند . آن شب پهلوی من خوابید و فردا صبح به من گفت: من شهید می شوم گفتم : چرا ؟ ایشان گفت : خواب دیدم که در یک جلسه ای یک سری از روحانیون وافرادی که مشخص بودند نشسته اند و من هم طبق عادت دریک گوشه ی سفره نشستم که سیدی نورانی به من گفت : این سفره شما نیست یک سفره دیگر برای شما می چینند . درآن عملیات نه در عملیات بعدی یک دفعه یادم از ایشان آمد که ایشان درآن عملیات به شهادت رسیدند
ثبت دیدگاه